IRAN LAND'S REPORT           گزارش به خاک ایران
سیامک مهر
Sunday, March 09, 2008

 

مسئله توریسم در جمهوری اسلامی

واژه " توریسم" را مسئولین به اصطلاح فرهنگی جمهوری اسلامی به" گردشگری" ترجمه کرده اند و از این معادل حمایت رسمی هم به عمل آورده و می آورند. گرچه هیچ وقت معلوم نشد که ترکیب زیبای "جهانگردی" چه عیب و ایرادی داشت. گذشته از بدسلیقگی در انتخاب چنین معادل نچسب و نامأنوس و بدآوا برای واژه توریسم، پسوند " گر" در زبان فارسی دلالت بر تخصص و کار و شغل و حرفه دارد، مانند رفتگر، زرگر، مسگر و امثالهم. اگر مسامحتاً و بنا بر اصطلاح رایج و شایع واژه " گردش" را به معنی سیر و سفر و سیاحت و تور بپذیریم و نه دقیقاً حرکت چرخ به حول محورش و یا عملی را که اسب عصاری به گرد چرخ روغن کشی انجام می دهد ( یعنی شبیه کاری که مؤمنین در سفرهای زیارتی و مُرده پرستی خود به آن مشغولند) در آن صورت فقط و فقط کسی را می توان به صفت گردشگر متصف کرد که کار و شغل و حرفه یعنی ممر و محل درآمد و اعاشه و ارتزاقش سیر و سفر و سیاحت باشد. در واقع شاغلین بخش گردشگری از قبیل کارکنان سازمان گردشگری و آژانس های سیاحتی و توریستی و هتل ها و متل ها و از این قبیل را می توان گردشگر نامید نه مثلاً افرادی که در تعطیلات خود، چند روز و یا چند هفته را در نقطه ای و مکانی به سیر و سیاحت و تفریح می گذرانند و کلی هم هزینه می کنند.

گذشته از بحث واژگانی اما در اصل سخن، واقعیت پذیری مفهوم عملی توریسم یا گردشگری یا جهانگردی و یا هر اسم و اصطلاحی، در کشوری تحت حاکمیت نظام پسمانده جمهوری اسلامی، مثل بالا رفتن آب در سربالایی است و از اساس غیر ممکن، غیرعملی و دروغ است. به همین دلیل است که وزغ های حکومت اسلامی سال هاست که در باره این امر پیوسته ابوعطا می خوانند.
یاوه بافی ها و بیهوده گویی ها و تبلیغات مداوم در باره یک امر غیرممکن و غیرعملی و صرف هزینه های هنگفت و سازمان و دفتر و دستک ساختن و تهیه سایت های اینترنتی و برنامه های تلویزیونی، برگزاری سمینار و همایش و نمایشگاه وغیرو، نظیر بسیاری از فعالیت ها و وجود نهادهایی که در جمهوری اسلامی ظاهرسازی و فقط یک شکل بی محتوا هستند، به قصد نمایش فرهنگ و تمدنِ دروغینِ اسلامی است و وجود خارجی ندارد. هدف اصلی حکومت، بزک کردن چهره زشت نظامی واپسگرا و متعلق به عصر حجر می باشد که داعیه فرهنگمداری و تمدن تمدنش گوش فلک را کر کرده است. صنعت توریسم و وجود سازمان گردشگری در حکومت اسلامی شبیه مقوله هنر و سینما و موسیقی و فرهنگ کتابخوانی و یا نهادهایی مانند مجلس شورا و دانشگاه و بیمه های اجتماعی و غیرو است که قالب ها و پوسته هایی تهی گشته از واقعیت و محتوای راستین خود هستند و فقط افراد ناآگاه و بی اطلاع از واقعیت امور را به اشتباه می اندازند. در حکومت اسلامی چنین پدیده هایی « واقعیت نمایی» است، اما واقعیت ندارد.

در سال های پیش از انقلاب اسلامی، کوچه ها و خیابان های شهرهای ما مملو بود از جهانگردان اروپایی و آمریکایی و ژاپنی و ... توریست ها از سرتاسر دنیا با هدف سفر به سرزمینی باستانی، سرزمین شاعران و هنرمندان بزرگ و بناها و آثار تاریخی هنرمندانه و موزه ها، و به عشق بازدید از بیش از یک میلیون اثر منحصر به فرد تاریخی و تمدنی به کشور ما سرازیر می شدند. حتا به دورترین نقاط کشور با راه های صعب العبور و سخت سرکشی می کردند. شهرهایی چون اصفهان و شیراز بهشت جهانگردان محسوب می شد. ساحل های رویایی دریاهای شمال و جنوب ایران گردشگاه دلپذیر میلیون ها جهانگرد بود که به همراه خانواده خود در آزادی و آرامش کامل از زیبایی هایش لذت می بردند. کویر مرکزی ایران نیز از وجود جهانگردان خالی نبود. شهر طبس در جنوب خراسان به خاطر بافت کهن بناهایش که بی شباهت به شهرهای قصه های هزار و یکشب نبود، همواره هزاران جهانگرد را به خود جذب می کرد. ( افسوس که در زمین لرزه سال 57 تمام زیبایی های تاریخی اش نابود شد.) جهانگردان حتا شهر مذهبی و دلگیر مشهد را از حضور و وجود متفاوت و شاد و نشاط آور خود بی نصیب نمی گذاشتند. از تمامی گونه های توریسم برای سفر به ایران در سراسر دنیا تور وجود داشت. گروهی به آثار تاریخی و باستانی و موزه ها علاقه داشتند. گروهی طبیعتِ چهار فصل و محیط زیست ایران را جذاب می یافتند. عده ای فولکلور و فرهنگ بومی و مردمشناسی را هدف خود می پنداشتند...

اکنون اما ایران سرزمین تروریست هاست. سرزمین دیوانگان عربده جو که مگر تنها تعداد اندکی از جان گذشته فکر ابلهانه سفر به ایران را در سر بپرورانند. در خبرها خواندم که از 34 میلیون توریست چینی در سال گذشته، فقط 200 نفر به ایران سفر کرده اند و گویا این تعداد هم افرادی ماجراجو بوده اند که با دوستانشان شرط بسته بودند که از این سفر جان سالم به در خواهند برد!
در سی سال گذشته حتا یک مورد همایش بین المللی ورزشی در ایران اسلامی برگزار نگردیده است. کشور باستانی ما به خاطر وجود نکبت بار رژیم اسلامی هرگز نتوانسته است برای حتا یک دوره میزبان بازی های المپیک باشد.

شبکه فرانسوی زبان Libertytv با دو کانال مجزا در شبانه روز و با موضوع توریسم، برای سفر به پرت افتاده ترین جزایر و ناشناخته ترین سرزمین ها تبلیغ می کند. این شبکه حتا صحراهای عربستان و شنزارهای اردن را به عنوان مکان هایی جذاب برای سیاحان و مسافران تبلیغ می کند. من در طی چند سالی که بیننده این شبکه و شبکه های ماهواره ای متعدد با موضوع صنعت توریسم هستم، حتا یک بار نیز نامی از ایران نشنیده ام. حتا یک تصویر از تخت جمشید و یا آثار تاریخی اصفهان در این شبکه ها دیده نمی شود. می توان گفت که جهانیان، ایران را نه تنها از فهرست کشورهای توریست پذیر و مقصد سفرهای خود خط زده و کنار گذاشته اند، بلکه انگار از ذهن و حافظه و خاطره خود نیز زدوده اند.
امروز بنا به نکبت وجود اسلام عزیز و نظام تجاوز الهی، ایران از ناامن ترین کشورهای جهان پس از افغانستان وعراق است و ایرانی هم بی اعتبارترین ملت ها ظاهراً پس از مردم افغانستان قرار دارد. کشوری که میلیون ها تن از شهروندان خودش را فراری و آواره و سرگردان سرزمین های دیگر کرده است، کشوری که در آمار فرار مغزها و فرار دانشوران و دانش آموختگانش دارای رتبه های نخست جهان است، چگونه می تواند میزبان مردم متمدن سایر کشورها باشد. امروز خبرهای اعدام و دست و پا بریدن و چشم درآوردن و از کوه پرت کردن و سنگسار و عربده مداوم مرگ مرگ و آتش زدن پرچم و گرونگان گیری و تهدید های مکرر مردم جهان به نابودی از سوی مقامات رسمی جمهوری اسلامی و صدها خبر دلخراش از توحش و بربریت رژیم اسلامی جزو خبرهای روز خبرگزاری ها و نشریات جهان است.

اگر قله هیمالیا در ایران بود، اگر اهرام مصر و ابولهول و آکروپلیس و معبد آرتمیس و کلاً عجایب هفتگانه و دیوار چین و بلندی های تبت و جزایر هاوایی و آتشفشان های اندونزی هم در ایران بود و جمهوری اسلامی باغ های معلق بابل را بازسازی می کرد حتا، هیچ انسان عاقلی یافت نمی شد که به خاطر تماشا و بازدید از این آثار جان خود را به خطر بیاندازد و با صرف هزینه زیاد، حجاب اسلامی و شؤونات یک فرقه از گورگریخته را حفظ کند و احترام بگذارد و هزار جور تحقیر و توهین خوارکننده اسلامی را به جان بخرد. تازه اگر به اتهام جاسوسی مدتی مورد حبس و اذیت و آزار قرار نگیرد. مگر چند سال پیش از این اوباش اسلامی به اتوبوس بازرگانان آمریکایی تیراندازی نکردند و یا مگر چماقداران حزب الهی پژوهشگران و محققان و علاقه مندانی که برای مشاهده کسوف کامل به اصفهان آمده بودند را کتک نزدند.

اما حقیقت ماجرا این است که جمهوری اسلامی در عین حفظ ظاهر، بنابر اصول ایدئولوژیک خود و در لایه های پنهانتر ، به هیچ وجه مایل نیست که کفار نجس اروپایی و آمریکایی در میان مردم و در ام القرای اسلام حضور داشته باشند. همانطور که با سانسور اینترنت و جمع آوری آنتن های ماهواره و ممانعت از ورود کتاب و نشریات خارجی با فرهنگ غربی مبارزه می کند، به همان دلیل نیز از وجود و حضور شاد و رنگارنگ توریست های خارجی که می تواند الگویی برای رفتار و پوشش و آرایش مردم باشد پرهیز می کند. حکومت اسلامی نظامی است منزوی که به طور ماهوی و بر اساس ذات و گوهر اسلامی و فناتیک و پس مانده خود قادر نیست با جهان ارتباط برقرار کند. این رژیم ممکن نیست بتواند زندگی انسان را در شکل و گونه دیگری به غیر از تحجر و ارتجاع اسلامی و ابتذال و افتضاح شیعی بپذیرد.

در جمهوری اسلامی همان سازمان حج و زیارت کافی است و نیازی به سازمان عریض و طویل گردشگری دیده نمی شود. سازمان حج و زیارت و یا در واقع سازمان گورستانگردی، کار و فعالیتش از سازمان گردشگردی بسیار پررونقتر و سودآورتر است. سالیانه میلیون ها تن را از این گورستان به آن امامزاده و از این مقبره به آن بقعه و از زیارت این مرده و مومیایی به زیارت استخوان های پوسیده آن عربِ متعفن پس و پیش می کنند. نوددرصد از مسافرانی که برای زیارت گور زینبِ عرب به سوریه می روند ایرانی هستند. میلیون ها تن از مردم ما از حدود ده سال پیش از این در نوبت و انتظار سفر به مکه بسر می برند. دکانی که سازمان حج و زیارت بر گور محمد و حسن و حسین و علی و تقی و نقی در عربستان و عراق دایر کرده از سودآورترین کاسبی هاست. جمهوری اسلامی تاکنون هشت هزار امامزاده تولید کرده است. علاوه بر تحمیق عمومی و تثبیت جهل و خرافه، این تعداد امامزاده کسب و کار پر رونقی برای عوامل جمهوری اسلامی محسوب می شود و درآمد بقاع متبرکه سالیانه سر به میلیاردها تومان می زند.
در سازمان حج و زیارت و درکل، سیاست جمهوری اسلامی بر ترویج خرافه و موهوم پرستی و زیارت و استحمار قرارگرفته و تصور و نگره رژیم اسلامی از صنعت توریسم و جهانگردی و ایرانگردی فقط و فقط زیارت و مُرده پرستی است، به طوری که در سایت اینترنتی سازمان گردشگری و سایت هایی با موضوعات مربوطه که از سوی حکومت دایر گردیده علاوه بر گونه های توریسم شناخته شده مثل اکوتوریسم و ژئوتوریسم و توریسم ورزشی و غیرو که معرفی می گردد، برای گونه ای به نام توریسم زیارت! هم تبلیغ می شود. ولی این تورها و سفرهای زیارتی فقط مصرف داخلی دارد. رژیم روضه خوان ها به خاطر اجبار دوران و نیاز طبیعی عصرما به نهاد های مدرن، برای خالی نبودن عریضه و ایجاد توهم و مردم فریبی و ظاهرسازی به سازمان گردشگری احتیاج دارد. از سویی وجود چنین سازمان ها و بنیادها و ارگان های متعدد، وسیله و بهانه و پوششی است تا بسیاری از سرسپردگان رژیم تغذیه شوند و سهمشان را از غارت مقدس دریافت دارند.
به عنوان مثال یکی از فعالیت های شکوهمند سازمان گردشگری برای جذب و مصرف بودجه های هنگفت و در حقیقت تقسیم آن مابین خودی ها، تورهای تفریحی است که این سازمان برای عوامل جمهوری اسلامی در خارج از کشور تدارک می بیند. غالباً خانواده های عربِ حزب الله لبنان، شیعه های جنوب عراق و فلسطینی ها و علوی های سوریه با هزینه جمهوری اسلامی به عنوان توریست به ایران آورده می شوند و پس از گردش در اماکن متبرکه و امامزاده ها و بازدید از مرقد آقا و استفاده بهداشتی از چاه دوقلوی جمکران و پس از خوردن و چریدن، با هدایایی که معمولاً تعدادی سکه بهار آزادی است بدرقه می شوند.

طرفه اینکه سازمان گردشگری جمهوری اسلامی پسوند « میراث فرهنگی » را نیز یدک می کشد و لابد حفاظت و متولی گری آن را هم بر عهده دارد. منتها میراث فرهنگی بار سنگینی است بر دوش جمهوری اسلامی که برای سبک شدن و رهاشدن از آن، مقامات مسؤول قریب به سی سال است که کمر به نابودی آثار تاریخی و تمدنی ایران بسته اند. به بهانه احداث خط مترو و قطارشهری یعنی یک نوع تکنولوژی که با صد سال تأخیر به قصد ادا و پُز مدرنیزم از خارج وارد شده ، به تخریب و نابود کردن آندسته از بناهای کهنی که در داخل محدوده شهرها قرار گرفته است مشغولند. آنانی که در ابتدای فاجعه انقلاب اسلامی با بولدوزر و دینامیت به جان مجسمه ها و ساختمان ها و آثار باستانی افتاده بودند، امروز مثل موش کور با سوراخ کردن زمین در پی سست کردن و تخریب پایه ها و ستون ها و بستر بناهای تاریخی در اصفهان و تبریز و سایر شهرها تلاش می کنند. مثل موش ریشه های تاریخی ملت ایران را می جوند تا که ما را از هویت و افتخارات خود تهی کنند. با آب بستن بر آرامگاه بنیانگزار حقوق بشر و با گسیل پاسداران و بسیجی ها و اوباش حکومتی با تمام توان به تخریب و غارت آثار تمدنی و تپه های تاریخی در جیرفت و همدان و کرمانشاه و دیگر نقاط زرخیز ایران مشغولند. نابود ساختن آثار باستانی علاوه بر آسیب ها و ضررهای فراوان معنوی که به فرهنگ و تمدن ما وارد می آورد، به لحاظ اقتصادی نیز بخشی از منابع درآمدملی و سرمایه های باارزش همگانی را از بین می برد.

قصه تظاهر به فرهنگ و تمدن و ترقی و تجدد از جانب آخوندهای پشمالوی جمهوری اسلامی، شبیه به قصه غارنشینان عصرحجر است که در انیمیشنی با همین نام در نوجوانی من از تلویزیون پخش می شد. آدم های کارتونی از بیشتر مظاهر تمدن و تکنولوژی بهرمند بودند: در خانه ها میز و صندلی وجود داشت، تلفن و تلویزیون و گاز خوراک پزی و بسیاری وسایل مدرن مورد استفاده قرار می گرفت. البته همگی از جنس سنگ بود. حتا اگر ساخت این انیمیشن را امروز هم بخواهند ادامه بدهند، می باید آدم های کارتونی عصرحجر در زندگی خود کامپیوتر و تلفن موبایل و ماهواره و سازمان گردشگری هم داشته باشند. ولی مشکل آن ها این بود که انسان های عصرحجر بودند، حتا اگر خودشان خبر نداشتند. این وسایل مدرن هیچ کمکی به آنها نمی کرد. به همین دلیل حقیقتِ وجودشان فقط می توانست به صورت آدمهای کارتونی واقعیت داشته باشد.

siamakmehr@yahoo.com




Friday, March 07, 2008

 


باطل السحر اسلام آزادی زن است
به مناسبت گرامیداشت 8 مارس، روز جهانی زن

سال ها پیش از این، زمانی که سید محمد خاتمی( بوزینه هارون الرشید) در سفر به اسپانیا از نهادن دست خود در دست ملکه اسپانیا خوداری ورزید - دستی که می بایست خم شد و بوسید - من روزهای متمادی ذهنم به این نکته مشغول بود که بشر با چه نوع جانوری روبرو است؟ بی احترامی به انسان و وقاحتِ اسلامی در همین یک عمل به ظاهر کوچک و پیش پا افتاده، به آن اندازه ژرف و گسترده و درعین حال آشکار است که به جز از وقیح ترین فرد بدور از تمدن ساخته نیست.
این اتفاق شرم آور که از نوع آن در تاریخ جمهوری اسلامی به دفعات شاهدش بوده ایم - و شاید به همین دلیل پوست کلفت شده ایم - همیشه از نگاه خود آخوند بررسی و تحلیل گشته است. آخوند هر گاه نیازی به پاسخ گویی یافته است با استناد به مزخرفات دکان خودش، با ردیف کردن مشتی آیه و حدیث و روایت به توجیه پرداخته و هرگز با معیارهای بشری و انسانی به این عمل زشت توجه نکرده است.
این نکته با همه ظرافتش اما یکی از پایه ای ترین اصول در شناخت تبعیض جنسیتی در اسلام است. تمامی بی حقوقی زن و انکار وجود انسانی وی با تمهیدات و مسائل جزئی و در ظاهر بی اهمیت که در چارچوب مقوله محرم و نامحرم تعبیه و جاسازی شده به مسلمانان حقنه گردیده است. مثلاً بارها شنیده ایم که زن و مرد در هنگامه اجبار مانند زمان بیعت و معامله، در صورتی مجازند دست یکدیگر را لمس کنند که این عمل در ظرفی پر از آب انجام گیرد! آیا هر کدام از ما تا چه اندازه به فلسفه اینچنین مسائل شگفت و خارق العاده ای که از مغز کپک زده و ضد بشر آخوندها و فقها تراوش کرده است، دقت کرده، اندیشیده و پرسشی را مطرح ساخته ایم؟
در امتداد اصل اساسی تبعیض جنسیتی در اسلام حتا جفنگی به نام امر به معروف و نهی از منکر تماماً روی سر زن خراب شده است. در همین 29 سالی که تجربه حسی و عینی و ملموس بسیاری از ماست، امر به معروف و نهی از منکر در یک جمله خلاصه شده است:" خواهرم حجابت را رعایت کن".

زن مسلمان اگر با یک نگاه اقتصادی و حساب دودوتا چهارتایی نیز به حقوق از کف رفته اش در اسلام و حکومت اسلامی نگاه کند، سهمش از میراث و خون بها 50 درصد سهم مرد است. به زبان ساده و بازاری کلاه گشادی سرش رفته است. حالا اینکه شهادتش نیز 50 درصد شهادت مرد ارزش دارد از مقوله دیگری است که در همین جا به آن خواهم پرداخت. این توهین آشکار به ساحت انسانی زن، در اساس از نابرابری جویی مرد در نظام معیشتی و مناسبات جامعه مرد سالار و قبیله ای عرب وحشی و بدوی عربستان عصر جاهلی ریشه گرفته است که تمام جاهلیتش را محمد عرب در قالب قرآن تبیین و تدوین کرد. در حقیقت دوران جاهلیت انسان با ظهور اسلام تازه شروع شده است.
شاید فیلم شبه مستند « آدم خوار» را دیده باشید. دراین فیلم قبیله ای وحشی زنی را که گویا خارج از هنجارهای اسلامی و بدون مجوز آخوند عشق ورزیده است به بند کشیده و جنین کودک درون رحمش را با خشونتی غیرقابل وصف بیرون می کشند و بلافاصله و زنده زنده چال می کنند. سپس با سنگ آنقدر بر سر زن بیچاره می کوبند تا بمیرد. در جایی دیگر دخترک خردسال بی گناهی را که از سوی بیگانگان مورد تجاوز قرار گرفته است به شکل فجیعی به سیخ می کشند. در این فیلم منشاء اهریمنی رجم که از توحش انسان بدوی ریشه گرفته به خوبی تصویر شده است.

تمامی مذاهب و ادیان زن ستیز، یعنی کلیه ادیان و مذاهبی که بشر می شناسد، جمعاً جمیعا در فکر نپرداختن حقوق زن درهمه حوزه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی بوده و هستند. اسلام اما در بی حقوقی زن و گستاخی در ربودن حقوق زن گوی سبقت را از همه مسلک های غیرانسانی ربوده است. آخوند و فقیه پلید هرگاه مردی در صدد برآمده است حقوق و آزادی های زنی را محترم بشمارد، ازاو با صفت های زشتی چون قرمساق، دیوث، بی غیرت، بی تعصب، بی ناموس و ... نام برده است. اسلام حق قضاوت و مدیریت را از زن گرفته است. زن را زنده زنده توی کفن سیاه پیچانده و به آزاد و کنیز و برده تقسیم نموده است. برای زن تنها یک جفت می شناسد، اما برای مرد چهارتا و چهارهزارتا.
زن در اسلام اسیر و بیچاره بکارت خویش است. اختیاراعضاء بدن خود را ندارد و استفاده از اندام های بدنش در گرو صلاح دید مرد است. اعضاء جنسی اش شرم گاهی است و باعث سرافکندگی. به هنگام قاعدگی نجس بوده و ناپاک است. زن مسلمان فاقد فردیت و هویت فردی و شخصیت یگانه است. زن مسلمان در ظل و ذیل مرد تعریف می شود. او کنیز و طفیلی مرد و ابزار جماع حیوانی و دفع شهوت مرد مسلمان است. صدایش نباید از حدی که آخوند تعیین کرده است بلند تر باشد. آوازخواندن که طلبش. تمامی اعضاء و اندام های بدنش وسیله گناه است. زن که خودنمایی و جلوه گری زیبایی هایش از خصائل نیک اوست و تاب مستوری ندارد، زن که شادی بی وجودش بی معناست، در اسلام اما سیاه پوش محرومیت کشیده ای است که از سایه خویش نیز شرمنده است.

در اسلام ارزش جان زن برابر با نصف ارزش جان مرد و مطابق با ارزش بیضه چپ مرد است. فجیع تر از همه ارزش شهادت زن است. فرض کنیم در نقطه ای قتلی اتفاق افتاده است و یک مرد و یک زن شاهد صحنه جنایت بوده اند. یعنی هردو با دو چشم خود ناظر وقوع جنایت بوده اند. اما در هنگام ادای شهادت این دو در دادگاه، به دلیل ناقص العقل دانستن زن توسط اسلام شهادتش اعتبار شهادت مرد همراه وی را ندارد. یعنی در برابر شهادت یک مرد، دو زن باید حضور یابد. از دیگر موارد اعتقاد به نقصان عقل زن نسبت به مرد در مجازات مرتد است که ارتداد مرد مجازات مرگ به همراه دارد ولی در مورد زن با حبس و توبه و تخفیف توام است.

در مزخرفات مسلمانان آمده است که آخرالزمان، زمانی! است که پادشاه جهان زن باشد. خوب اگر دقیق شویم پر بیراه نگفته اند. از نگاه مرد بیمار مذهبی در واقع از مصیبت سخن رانده می شود. از دورانی که فساد زمین را فرا گرفته است. اما در عین حال در این کلام به حقیقتی اشاره رفته است و آن وحشت مرد مریض اسلامزده از ارتقاء جایگاه زن در سلسله مراتب اجتماعی است. همچنین در روایات اسلامی از یکنفر زن به عنوان قاتل امام زمان هنگام ظهور یاد شده که با زدن ضربه سنگ به پیشانی حضرت، وی را به قتل می رساند و بشر را از شرّ یک دیو خونریز و آدمخوار دیگر نجات می دهد!

124 هزار پیامبر اجق و وجق با ریش و پشم دراز و روایت های کلان و بی ربط به زندگی و گنده گوزی های بیشمار، جملگی از زن غافل بوده اند، مگر در به تخفیف و خوارداشت و اسارت زن. ( پیامبران را باید به کار گِل گماشت که صلاح و آسایش دنیا و آخرتشان در آن است! ). چه چیزی در زن وجود دارد که مدیریت او، قضاوت و شهادتش چنین بر مرد گران آمده است؟ آیا به جز نگاه ابلهانه جنسیتی و پیش فرض به دور از واقعیت برتری جنسی مرد؟ در آن همه افسانه و اسطوره مذهبی که پیرامون خلقت انسان بافته اند و ساخته اند، سعی بسیاری به کار رفته است که زن طفیلی مرد قلمداد شود. زن از دنده چپ مرد متولد می شود.

ناگفته نماند که در همه این موارد خطاب من به این زن های پوزه بند بسته حزب الهی و خواهران زینب که دیگر هیچ امیدی به درمانشان نمی رود و دائماً میان مسجد و مستراح در رفت و آمدند نیست. آنها تلف شدگان وادی اسلامند. افرادی هستند بی سواد، خشک مغز، گستاخ، مزاحم و خطرناکتر از هر مرد مسلمان برای آزادی دیگران.

زن است که مرد را متولد ساخته و هموست که حامل راز زندگی است و هموست که آزادی اش در واقع آزادی نوع انسان است و تعادل جامعه بسته به تساوی و تعادل حقوقی زن و مرد است. بشر از زن و مرد، هستی را، زندگی را، زیبایی را همواره در زن جسته و یافته است. در ادوار مادرشاهی که گویا در تمدن مدیترانه ای بیشتر و دیرپاتر رواج داشته است، زندگی انسان به ذات هستی بی گمان نزدیکتر بوده است. گرچه آنچه مورد نظر من است درآن شکل بدوی امکان ظهور و بروز نداشته است.

حقوق بشر با پذیرش مدیریت یکسان زن و مرد بر امور جامعه پرداخته خواهد شد. جامعه و مدنیت بشر تنها در صورت به رسمیت شناختن برابری زن و مرد در هستی انسانی و زندگی اجتماعی با معنا می شود و تحقق می یابد. اما دریغ که در این سوی زمین زن حتا اختیار تعیین نوع پوشش خود را ندارد. در اینجا زن ذلیل و بیچاره اراجیف و اندیشه های سخیف مذهبی است. در جمهوری اسلامی زن بازیچه محسبِ پتیاره ای است به نام پلیس که دامن زن ها را وجب می کند. انقیاد و انقباض و در نهایت استحاله هستی انسانی زن، اساس حیات و ممات و وسیله حفظ دکان دین است. اسلام بر گُرده زن سوار است. سمبل چنین خفت و بردگی نیز حجاب است. در جامعه تا زمانی که حق برهنگی و حق تصاحب تن خویش برای زن محترم شناخته نشود، سخن راندن از آزادی زن یاوه گویی است، عوام فریبی است.
هنگامی که مرد مریض مذهبی حتا اندازه و دامنه صدای زن را تعیین می کند. زمانی که آزادی سکس ، آواز خواندن و رقص و طبیعی ترین و خصوصی ترین فعالیت ها و رفتار حیاتی انسان توسط جهالت مذهبی و دکانداری اسلام از زن ( انسان ) سلب گردیده است و با آزاداندیشی و هرگونه روشنگری و خرافه زدایی با شدت و خشونتی اهریمنی از سوی مسلمانان بیمار و حکومت سیاه و تباه جمهوری اسلامی مقابله می شود، مبارزه برای بازیابی حقوق از کف رفته زنان، وظیفه اجتماعی و رسالت مدنی هر انسانی اعم از زن و مرد است.

در پایان ضروریست که به این نکته حائز اهمیت اشاره کنم که در این گونه صحبت ها لازم نیست در دام روش های آخوندی گرفتار آییم و برای هر سخن خود چند آیه و حدیث ردیف کنیم. آخوند اگر چنین می کند برای فریب ماست. ما نمی خواهیم با آخوند مسابقه بدهیم. ما می توانیم یکجا برهرچه سوره و آیه و حدیث و روایت اسلامی وجود دارد ادرار کنیم و بگذاریم کنار. اگر در جهان انسانی چیزی وجود دارد که شایسته زباله دان تاریخ است همین اسلام است و بس. پس اگر فردی از من استناد بخواهد، مدرک طلب کند، من از هوای مسمومی که در این سال های عمرم تنفس کرده ام سند می آورم. ازآن احساس تجاوزی سخن خواهم گفت که هر بار با دیدن هیبت مسخره و کریه آخوند و فقیه و آیت الله به من دست می دهد. من ازآن اهریمنی سخن خواهم گفت که می تواند دست و پای انسان را ضربدری ببرد و سپس رهایش کند تا بمیرد. من ازآن دیو جانستانی سخن خواهم راند که انسان را تا کمر در چاله فرو می برد و از دیگران می خواهد تا با سنگ به جانش بیفتند. همین اسناد کافی است.

siamakmehr@yahoo.com




Wednesday, March 05, 2008

 

در تدارک نسل جدیدی از منگل های اسلامی

حاکمان رژیم اسلامی هر روز و هر ساعت ترفند و مکر طرفه و تازه ای از آستین الهی خود بیرون می آورند تا بوسیله آن رسالت نبوی خود در« ظلوم وجهول» نگهداشتن انسان و نابودی فرهنگ بالنده بشری را به انجام برسانند. تولید دلقک بازی و مضحکه جدیدی تحت عنوان« نوغلامان حسینی» آخرین معرکه گیری رمالان اسلامی است که ذهن و روان بچه های صغیر را نشانه گرفته است:

نوغلامان حسينی معرفی می ‌شوند.
با هدف ترويج عزاداري سنتي و در آستانه رحلت پيامبر (ص)" نوغلامان حسيني" تجليل مي‌شوند.
خبرگزاري ميراث فرهنگي ـ گروه فرهنگ و هنر:همزمان با رحلت پيامبر اكرم (ص) ، شهادت امام حسن مجتبي (ع)و امام رضا(ع) نخستين « همايش تجليل از نوغلامان حسيني(ع)» به همت سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران، 16 اسفند در حسينيه جماران برگزار مي‌شود.
به گزارش اداره كل روابط‌عمومي اين سازمان ، داود خالقي، رييس فرهنگسراي مدرسه با اعلام اين خبر گفت: همايش تجليل از نو غلامان حسيني(ع) با هدف نشر و اشاعه فرهنگ ديني، ‌تشويق و ترغيب نوجوانان خادم اهل بيت(ع) و شناسايي استعدادهاي بالقوه مداحان نوجوان برگزار مي‌شود.

منبع خبر: http://www.iranpressnews.com/source/037162.htm

یا از بیسوادی و ناآگاهی مفرط بانیان چنین مضحکه ای است و یا واقعاً می دانند که کلمه « غلام » به چه معنی است و از چه تاریخچه ای در فرهنگ زشت اسلامی برخوردار است و خود را به تجاهل می زنند. « غلام» صفت فردی است که در تهاجم و تجاوزهای متعدد مجاهدین اسلام به سرزمین های دیگران و در پی غارت مقدس به اسارت جهادگران اسلامی درآمده وغالباً پسربچه کم سن و سالی است که به قصد سوء استفاده جنسی به اسیری برده می شده است و تا آخر عمر به صورت برده و نوکر در خدمت اربابان مسلمان بوده است. واژه « غِلمان » که در قرآن ذکر شده از همین ریشه است و منظور پسربچه ها و نوجوان هایی بهشتی است که برای لذت جنسی به مردان مؤمن وعده داده شده است. همچنین ترکیب غلامباره به معنی لواطکار از همین ریشه ساخته شده است. و نیز از همین ریشه کلمه « غُلمَه» در زبان عرب به معنی تیزی شهوتِ جماع به کار می رود.

پس از تهاجم مسلمانان به ایران در قرون اولیه اسلامی هزاران هزار کودک خردسال ایرانی توسط تازیان اسیر گشته و به مکه و مدینه برده شده و به غلامی عمر و علی و حسن و حسین گرفتار شدند. به دختربچه هایی که جهت تجاوز جنسی اسیر می شدند « جاریه» می گفتند که تا پایان عمر به نام کنیز بیگاری می کردند و پسربچه های خردسال را « غلام» می نامیدند. دلبستگی شدید عربِ وحشی و بدوی مسلمان به غلام و جاریه نقش و تأثیر بی اندازه ای در اراده مصمم پیروزی در یورش های مجاهدین صدر اسلام به ملت های دیگر داشته است.

گذشته از این مبحث، روش ها و شیوه های جاهل پروری حاکمان نظام تجاوزالهی از دیرباز بر مغزشویی و تخدیر اذهان کودکان متمرکز بوده است. مسلمین برای ترویج و تبلیغ لاطائلات و یاوه های خرافی و خوارکننده اسلام ضمیر پاک و بکر کودکان معصوم را بهترین زمین و زمینه می یابند. به طور طبیعی هم تنها از همین دوران است که نهال باورها و ساختمان جهان بینی و بینش افراد شکل گرفته و سپس در دوران بلوغ سنی قوام و دوام می یابد. راز موفقیت آخوندها و دکانداران دین در گسترش طاعون اسلام در همین نکته نهفته است.
کودکانی که به این طریق ذهن و روانشان مورد هجمه و هجوم ترهات بی مغز و خردستیز باورها و آموزه های اسلامی واقع می شود، به دلیل خامی و ناآگاهی عمیقی که اقتضای دوره سنی آن هاست دچار ضربه مغزی می شوند و سلامت قوای دماغی خود را برای همیشه از دست می دهند.
گیجی، بی منطقی، خردگریزی، نامدارایی، تعصب و خشونت ناشی از ایمان کور و تجاوزگری از خصوصیات روانی و شخصیتی این افراد در بزرگسالی است که از ایشان انسان هایی بی کاره و بیهوده و متجاوز به حقوق دیگران تربیت می کند.
متأسفانه اکثریت مردم ما دچار و گرفتار و بیچاره بیماری اسلامند و گوشزد نمودن و توصیه این نکته حیاتی که والدین می بایست کودکان خود را از دست و دسترس متجاوزین اسلام فروش و طاعون اسلام به دور نگهداشته و محافظت کنند چنانکه بایسته است مورد توجه قرار نمی گیرد.

siamakmehr@yahoo.com




: فهرست 20 نوشتار واپسین

سرنوشت آزاداندیشی در جامعهء توحیدی
«دربارهء اسلام و از جمله«اسلام رحمانی
!سکولاریسم یعنی مرگ بر اسلام
سفر به سرزمین ممنوعه
تحولات جامعه در سال پیش رو
!ما آتش پرستیم
چهارشنبه سوری، خاری در چشم اهریمن
مرگ حکومت اسلام در سالروز تولدش
دربارهء بیانیه های زنجیره ای جناح اصلاحاتچی
میخ های تابوت مرجعیت شیعه
توضیحی دربارهء یک حد شرعی
رستاخیز ایرانیان و دشمنانش
قصاص یا توحش اسلامی
!بازگشت گربه نره
اسلام که تنگ آید --- آخوند به جفنگ آید
درک شرایط مبارزه در قلمرو اهریمن
دربارهء شکنجه و لواط اسلامی
عینکِ سبزِ فریب
سرانجام انقلاب مخملی در قلمرو اهریمن
مافیای روحانیت در نبرد مرگ و زندگی


This page is powered by Blogger. Isn't yours?

     E.mail                     Home
دکتر اسماعیل خویی

اعلامیه جهانی حقوق بشر
کمیته دفاع از حقوق بشر
حزب مشروطه ایران
سکولارهای سبز
مقالات سیاسی
درفش کاویانی
زنده باد انقلاب
سکولاریزم نو
علیه تبعیض
فرهنگشهر
بی خدایان
انجمن آرا
کاوه سرا
سربازان
نیلگون
زندیق
افشا
کافر


آژانس خبری کوروش
اخبار روز
اطلاعات.نت
ایران امروز
پارس دیلی نیوز
ایران پرس نیوز
ایران گلوبال
ایران تریبون
بلاگ نیوز
روشنگری
گزارشگران


نوید اخگر
نادره افشاری
منوچهر جمالی
آرامش دوستدار
امیر سپهر
پری صفاری
میرزاآقا عسگری
بهرام مشیری
اسماعیل نوری علا



Archives