IRAN LAND'S REPORT           گزارش به خاک ایران
سیامک مهر
Tuesday, July 15, 2008

 

واتیکانیزهء مافیای روحانیت: پاداش سی سال تبهکاری

آقای اسماعیل نوری علا در نوشتاری باعنوان« خدمت ناخواستهء ولايت فقيه به سکولاريسم»* بحث تکراری و شناخته شده ای را مرور کرده اند که اساسش بر مقایسهء دین اسلام و مذهب شیعه با دیانت عیسی و مذاهب مسیحی و نیز بر مقایسهء تاریخ اسلام و تاریخ مسیحیت استوار است.
بحث یک کاسه کردن اجتهاد و برساختن نمونهء پاپ برای تشیع و سپس نشاندن دینکاران شیعه در واتیکان قم، که از سوی ایرانیان به صورت یک آرزو کم و بیش مطرح گردیده، به رغم ظاهر عام آن، اما بحثی عمیقاً درون دینی است و به حوزه کار دینکاران و یا لااقل نواندیشان دینی مربوط است و آنچنان در تضاد با منافع دکان داران دین قرار دارد که در معنای تاریخی هرگز به آن تن نخواهند سپرد. توضیح خواهم داد.

اندیشمندان ایرانی که از دخالت ها و مزاحمت ها و سنگ اندازی های همه جانبه آخوندها در روندهای سیاسی و اجتماعی به ستوه آمده اند، هرازگاهی این قصهء کهنه را نو می کنند و راه نجات و خلاصی جامعهء ایران از سلطه و سیطرهء مافیای روحانیت را در واتیکانیزه کردن آن می بینند. در به شیشه کردن غول چراغ جادو.
امروز علمای اعلام و مجتهدین عالیقدر به خاطر حفظ نظام اسلامی است و به خاطر منافع و درآمدهای سرشار و رانت خواری و تجارت شکر و چای و زمین خواری و امثالهم است که از حقوق سنتی و آزادی اجتهاد و صدور فتاوی ِ مغایر با منویات ولی فقیه دست شسته اند. سی سال است که آخوندها ایران را تصرف کرده و ملک طلق خود می دانند و حتا جان و مال و ناموس مردم را نیز با دلایل محکم فقهی و قرآنی، شرعاً صاحب اند. دینکاران امروز در رآس قدرت سیاسی و اقتصادی و نظامی کشور قرار دارند و موقعیت ایشان با دوران شاهان صفوی بسیار متفاوت است. دوره های صفویه و قاجاریه آخوندها آویزان حکومت بودند و در کنار و در دربار با همهء نفوذی که داشتند اما حرف آخر را سلطان می زد. اما امروز نه در حاشیه حکومت، بلکه خودِ حکومتند. با چنین موقعیتی و با وجود امتیاز های بی حد و حصر، اساساً چه لزومی دارد به استقلال سنتی و اجتهاد آزاد بیاندیشند؟

خود همان سازمان دینکاران که بنا به نظر آقای نوری علا می بایست در حکومت آینده به همین صورت منسجمی که نظام ولایت فقیه برساخته و وابسته کرده است باقی بماند، هم اکنون تمامیت جمهوری اسلامی را تشکیل می دهد. مگر به غیر از دینکاران، قشر و طبقه و گروه و سازمان دیگری بر ایران حکومت می کند؟ پس اگر این نظام ساقط شود، فی الواقع سازمان دینکاران نابود شده است. و یا مگر در آینده خواسته باشیم الباقی آخوندهایی که از تیررس ترکش های آتش شورش سرنگونی جان سالم بدر برده اند را از سوراخ صدام بیرون کشیده، گرد آوریم و با مشتی آخوند وظیفه خوار دولت واتیکان بسازیم! همان کاری که نویسندهء محترم مقاله مزبور معتقد است می بایست نادرشاه انجام می داد.
اشتباه نادرشاه این بود که باقیماندهء متفرق دینکاران را نابود نکرد. این را نیز توضیح خواهم داد.

اتفاقاً راه درست را- البته نه به زعم این نگارنده - همان نواندیشان دینی تشخیص داده اند که با تحریک و تحریص مجتهدین به حفظ استقلال از حکومت به بهانهء وجود قرائت های متفاوت از اسلام، به دنبال رهایی از ولایت مطلقهء فقیهند. وقتی نقش اینان را « گمراه کننده » می خوانیم در واقع پیشنهاد می دهیم که نواندیشان دینی سکوت اختیار کرده، قرائت های متفاوت را به کناری نهند و اجتهاد و فتاوی حکومتی را برسمیت بشناسند تا در روند واتیکانیزه شدن سازمان روحانیت خللی وارد نیاید.
اتخاذ چنین استراتژی که مبنایش بر خیالورزی ِ اتوپی است، سرنگونی حکومت اسلامی را در آینده ای بسیار دور فرض کرده ( براساس الگوی تاریخی مذهب کاتولیک و ضرورت زمان طی شده تا پایان قرون وسطی برای آن سیر تکوینی سازمان و تشکیلات دینکاران) و مهمتر از همه محفوظ ماندن انسجام سازمان دینکارانی که رژیم اسلامی در حال شکل دادن به آن است، پس از سقوط حکومت نیز بدیهی تصور شده است.

زمانی دکتر هاشم آغاجری مدعی شد که اسلام روحانیت ندارد و که دم و دستگاه روحانیت برگرفته از دنیای مسیحی است. این سخن یعنی این اشتباه مسلم مسکوت گذاشته شد و هیچوقت فرصت حلاجی نیافت.
توجه به این نکته ضروریست که دینکاری در اسلام با دکانداری دین انطباق کامل دارد، یکی است. دینکاران وجوهات شرعیه دریاف می کنند. خمس و زکات و سهم امام و دخل و تصرف در وقفیات دارند. از باب مثال کدام یک از ما به حساب های بانکی آیت الله ناصر مکارم شیرازی، آیت الله نوری همدانی، و یا آیت الله سیسیتانی سرکشی کرده ایم تا بدانیم چندین میلیارد پول هرروزه جابجا می شود؟
تاریخ تأسیس دکان آخوند و ملا و مفتی و مجموعاً پیدایش روحانیت معظم را در اسلام، می توان دقیقاً همزمان با نزول آیه 41 سوره انفال دانست. در این آیه به صراحت از مؤمنین خواسته می شود که یک پنجم از حاصل دسترنج خود را به پیامبر بدهند. این نظر توسط آیت الله خمینی زمانی که می گوید:« لکن حضرت رسول هم یک آخوند بود» و یا« اسلام منهای روحانیت یعنی اسلام منهای اسلام» تأیید می شود.
این نظر که مذهب سازمانی است عریض و طویل و پیچیده که در طول زمان بر پایه و بستر دین ساخته می شود( از احتجاجات خود آقای نوری علا در نوشته های پیشین ایشان) نظری است که در مورد اسلام تمام حقیقت را بیان نمی کند، بلکه بیشتر توسط متفکرینی عنوان می شود که همواره و به غلط مذهب را کلی فرض کرده و تمامی مذاهب موجود را ماهیتاً یکی دانسته و اسلام را به خصوص با دیانت عیسی مقایسه می کنند. در اسلام مذهب و دین یکی است و همزمان پیدایش یافته است. اگر کلیسا پس از فوت عیسی توسط حواریون و رسولان ساخته و پرداخته شد، اما مسجد با ورود پیامبر اسلام به مدینه در همان روز نخست به وسیلهء شخص محمد شکل گرفت و ساختمان و بنای آن نیز که محل و مکانش به تشخیص و ارادهء شتر پیامبر تعیین گردید، ساخته شد.( اگرچه مسجد و کلیسا را به خاطر کارکردهای ویژه هریک نمی توان با یکدیگر مقایسه نمود، اما در اینجا تنها برای توضیح موضوع مورد بحث و تبیین ویژگیهای دکان آخوند بکار رفته است.) حدود و احکام و شرعیات نیز در زمان حیات خود پیامبر اجرا می گردید و اولین حکومت اسلامی نیز توسط خود پیامبر تشکیل گردید و سیاست پیامبر عین دیانتش و دیانتش عین سیاستش بود. و همانند خمینی آمده بود که هم مادیات و هم معنویات ما را درست کند. حالا اینکه نتیجهء این دیانت و سیاست برپا ساختن قیامت و جهنم در همین دنیا و روی زمین بود بحثی متفاوت است. بنابر آنچه گفته شد هیچ آخوندی را نمی توانیم ملزم کنیم که فقط به کار معنویات و آخرت مردم بپردازد و از دخالت در امور معیشت مردم پرهیز کند. چون با هر قرائتی خلاف اسلام و آموزه های اسلامی و نصوص قرآنی و سنت رسوالله است. البته مگر زور ما پر زور باشد!

برگردیم به اصل سخن:
اگر در طی دوره های تاریخی، آخوندها بر آزادی اجتهاد در میان خود اصرار ورزیده اند و آگاهانه و یا بی خبر با پیدایش نمونهء پاپ در اسلام مقابله کرده اند، از زیرکی و هوشیاری کاسبکارانهء ایشان حکایت دارد. چون ساختار مافیایی روحانیت با وجود بیشمار پدرخوانده که در عین حال در هماهنگی کامل با یکدیگر بسر می برند از امنیت بیشتری برخوردار است. چنانچه مافیای روحانیت دارای یک پدرخوانده و اژدهای روحانیت فقط دارای یک سر می بود، بسیار ضربه پذیر گشته و هرگاه توسط نادرشاهی همان یک سر اژدها قطع می شد، تمامی دم و دستگاه روحانیت فرو می ریخت. دقیقاً شبیه حوادثی که بعد از فوت پیامبر اسلام روی داد و تازه مسلمانان که بیعت خود را تنها با پیامبر معتبر می دانستند به سرپیچی و خروج از اسلام روی آوردند که توسط ابوبکر خلیفهء اول با خشونت تمام سرکوب شدند.
چرا آنانکه راه سکولاریسم را واتیکانیزه و پاپ ساختن برای روحانیت شیعه درنظر می گیرند، سی سال همصدایی و اتفاق و اتحاد آخوندها را در به فلاکت کشاندن ملت ایران نادیده می گیرند. چرا به این واقعیت توجه ندارند که امروز ملت ایران به آن اندازه از آخوند و روحانی و شیخ و ملا و مفتی متنفرند که اگر با اتحاد و همبستگی سرانجام قادر شوند که نظام تجاوز اسلامی را سرنگون سازند، بدون تردید و به طریق اولی با همان قدرت و نیرو و با یک خیزش ضد مذهبی دکان دینکاران را نیز برای همهء تاریخ برخواهند چید.
لابد پس از سی سال جنایت و تجاوز و قتل و سنگسار و شکنجه و دزدی و دشمنی با ایران و ایرانی توسط همین علما و مجتهدین و مراجع و آیات عظام، به عنوان دستمریزاد و پاداش لازم است شهر واتیکانی به ایشان احتصاص داد که در پَرقو بخوابند و کارگزاران دولت آینده نیز در مناسبت های اسلامی به شهر واتیکان قم شرفیاب شده و به دستبوس علما بروند!
اگر هر فرد دموکرات منشی بپذیرد که دین و مذهب امری شخصی است و باورها و اعتقادات هر فردی به خود وی مربوط است، اما از آن سو حتا یک آخوند و اسلامگرا وجود ندارد که نخواهد آیات و احادیث و شرعیات و حدود و احکام اسلام را به دیگران اماله کند. اسلام مکتبِ تجاوز است. اسلام دین حقنه ای است. دینکاران اسلام چه در یک فرد فتاوی و اجتهادشان متمرکز باشد و چه به ماندد امروز در هزاران قلاده منتشر باشد، هیچ تغییری در واقعیت اسلام به عنوان دین شمشیر، دین ارعاب و ارهاب، دین قتل و سنگسار، دین شکنجه و تعزیر و دین متجاوز به حقوق و آزادیهای دیگران به وجود نخواهد آمد.

امروز اگر امثال آقای نوری علا و بنا بر نفس نیک و سرشت انسانی خود، جهت دفع شرّ آخوندها از زندگی ما، مسیر واتیکان را نشان می دهند و همچنان که دیگران نیز بارها گفته اند که حرمت روحانیت نیز بدین وسیله حفظ خواهد شد، اما بدانند که در مقابل، علما و مراجع کینه توز قم و مشهد و اصفهان به کمتر از قتل همین آقای نوری علا رضایت نخواهند داد.

بر این صحبت هایی که رفت، آخوندهای مکار از من و شما واقفترند. به همین دلیل است که مثل کنه به این حکومت چسبیده اند و همهء به اصطلاح اعتبار تاریخی روحانیت شیعه را خرج آن می کنند. سازمان روحانیت شیعه را می توان به آندسته از شرکت های کامپیوتری تشبیه کرد که فرضاً خودشان ویروس می سازند و منتشر کرده و کامپیوتر ها را آلوده می کنند و سپس خود همان شرکت ها آنتی ویروسش را به معرض فروش می گذارند.

در عصر کنونی و با توجه به پیشرفت علوم و دانش های بشری دکان آخوند رفته رفته و خود بخود تعطیل می شود. آنانی که خلاف این حقیقت را با توجه به دینگرایی سه چهار دههء اخیر در جوامع مختلف به رخ می کشند، از یک سو به این زمان کوتاه در برابر بلندای قرون تاریخی ِ حاکمیت مذاهب بی توجه اند و از طرفی نقش دول استعماری و سرمایه داری جهانی و سیاست های دوران جنگ سرد و پس از آن در دامن زدن به دینگرایی و اسلام خواهی بویژه در منطقه خاورمیانه نادیده می گیرند و یا کوچک می شمارند.

با سرنگون ساختن رژیم اسلامی ایران سکولاریسم خود به خود در حکومت آینده برقرار خواهد گردید. وگرنه آن حکومت نیز خود همین حکومت است و اساساً سرنگون نشده. اینکه پس از آن دینکاران متمرکز باشند و یا متفرق، در همان زمان تصمیم گرفته خواهد شد. چه بسا ملت ایران تصمیم بگیرند که اصلاً دینکاران نباشند. این راه سوم هم خواستنی است و هم شدنی. پس از سقوط محتوم جمهوری اسلامی، مجموعهء جماعت فناتیک ها و اُمل ها و پس مانده های مذهبی و اسلام گراها و خرمذهبی هایی که به آخوند و ملا و مفتی نیاز دارند، به صورت یک اقلیت ناچیز در حاشیه های شهرهای ایران برای حفظ امنیت خود ناچارند کلونی های کوچکی تشکیل دهند و تحت عنوان محلهء مسلمان ها شناخته شوند و سرشان به کار خودشان باشد، وگرنه...!

siamakmehr@yahoo.com
-----------------------------------------------------------------------------------------
*خدمت ناخواستهء ولايت فقيه به سکولاريسم! اسماعیل نوری علا:
http://www.newsecularism.com/Nooriala/071108-Religious-organizations.htm

در همین زمینه:
نوشتار آقای هوشنگ معین زاده




Monday, July 07, 2008

 

پرچم ما و پرچم دشمن

پایه های سه دهه اقتدار و حاکمیت و سلطهء نظام جمهوری اسلامی در ایران، فقط و فقط بر اسلام و ایدئولوژی اسلامی استوار بوده است و خشونت و سرکوب این رژیم به هر میزان و به هر طریق و شکل و روشی که انجام گرفته است، توسط اسلام و قرآن و دین و مذهب و ایمان مردم تاکنون توجیه و تبرئه گردیده است.

اگر پس از گذشت اینهمه سال و هزینه های هنگفت و کمرشکن جانی و مالی که در جهت مخالفت و اعتراض و مبارزه با حکومت اسلامی از سوی ملت پرداخته و تحمل شده است و پس از سی سال افشاگری و روشنگری و تئوری بافی و نظریه پردازی و صدور بی وقفهء مانیفست و اعلامیه و بیانیه و وضع انواع و اقسام قانون اساسی و حرف و حدیث و نقد و نظر و تفسیر و تشریح و توضیح اعمال و رفتار و سیاست های حکومت اسلامی، درنیافته باشیم که از کدام سوراخ است که پیوسته گزیده شده و می شویم،
اگر پس از سی سال دربدری و تبعید و مبارزهء سیاسی و تشکیل بی شمار سمینار و گردهمآیی و سخنرانی و... درک نکرده باشیم که به چه دلیل تمامی تلاش ها و جانفشانی ها و سختکوشی های ما به هرز و هدر می رود و هیچ نتیجه ای درپی ندارد و نظام نکبتبار و بی آبروی اسلامی کماکان بر سرنوشت ایران و ایرانی وحشیانه حکومت می کند،
اگر سی سال تجربه و آزمون و جستجوگری و سنجشگری و مطالعه و تحقیق و گفتگو و تبادل اندیشه ها، ما را به یافتن سرنخ اصلی کلاف پیچیدهء سرنوشت و روزگار و جامعه خود رهنمون نکرده باشد،
آنگاه هرگز از سیطره و زنجیر اسارت بار اسلام و نظام اسلامی نجات و رهایی نخواهیم یافت. تا روزیکه دولت اسلامی به صاحب اصلی اش، حضرت ولی عصر سپرده شود!

چگونه است که آخوندها و مسلمانان و روشنفکران و نویسندگان وابسته و جیره خواران و پایوران و حاکمان نظام اسلامی به صراحت حقوق بشر را امری مردود، پلورالیسم را شرک، آزادی را کفر، دموکراسی را تهوع آور و برابری زن و مرد را بی ارزش می دانند و می خوانند، اما از این سو و در مقابل، زبان ما لالمونی گرفته و با مماشات و شف شف و لکنت زبان، منفعلانه سربزیر انداخته و صدایمان در نمی آید؟
چرا بر همهء این ادعاها و نظرات که طابق نعل بالنعل نصوص قرآنی و منطبق بر فراوان آیه و حدیث و روایت اسلامی است صحه نمی گذاریم؟
چرا ذلیلانه و به مثابه کودکی صغیر، ترسخورده و بیمزده و بزدلانه، پس از سی سال خواری و خفت و تحمل تحقیر و توهین و تجاوز، برای به دست آوردن دل آخوندها و خوشآمدِ شیادان و شارلاتان های مسلمان و ملی- مذهبی و نواندیش دینی، به دنبال آشتی دادن دموکراسی با اسلام آدمخواره ایم؟
چرا با کلامی محکم در برابر هیولای پلید و خونریز آخوند و اسلامفروش نمی ایستیم و ارتداد خویش را از هر عقیده و باور و مرام و فکری که به کرم و ویروس و چرک و کثافت عفن اسلام آلوده است با صدای رسا اعلام نمی داریم؟
تا به این روز و این ساعت به جز دو شخصیت، یکی میرزا آقا عسگری شاعر گرانمایهء مقیم آلمان و دیگری آقای نوید اخگر شاعر و نویسندهء ساکن سوئد، هیچیک از ما شهامت نداشته ایم که ارتداد خود را با صدای بلند جار بزنیم و میان خود و اهریمنان مسلمان فصل و فاصله و مرز شفافی ترسیم کنیم.

سالیان سال است که ملت ایران دچار و سرگردان ِ احزاب و نیروها و گروه های سردرگمی است که تکلیف و موضع خود را با اسلام و آخوند و نظام ولایت فقیه به طور همه جانبه و بدون میخ و نعل روشن نکرده اند. در عین اینکه مدعی مبارزه اند، اما اسلام را وجودی به غیر از خرافه و دروغ و ریا و تقیه و صیغه و قصاص و سنگسار و دست و پا بریدن و سر بریدن و قتل دگراندیش و جهاد با کفار و شلاق و حجاب اجباری و زن ستیزی و ذوالفقار و ترور و ارعاب و ارهاب... می شناسند. در صورتیکه تجربهء حکومت اسلامی به خوبی نشان داد که اگر اسلام بخواهد از لای اوراق قرآن بیرون بیاید و اجرا شود، ذات و گوهر و شیره وعصاره اش چیزی به غیر از همین زشتی ها و تبه کاری ها و توحش و بربریتی که برشمرده شد نیست. اخوان المسلمین و القاعده و طالبان و ده ها گروه اسلامی دیگر، زمان اجرای اسلام که فرا رسید، به جز کشتار و قتل و قصاص و زن ستیزی و تازیانه و حجاب اسلامی و تبعیض و نامردمی چیز دیگری برای عرضه نداشتند. همین حزب عدالت و توسعه ء ترکیه وقتی که خواست بر مرام و هویت اسلامی اش تأکید ورزد، مگر به غیر از حجاب اسلامی حرف و حدیث دیگری برای گفتن داشت؟

تجربهء سی سالهء حکومت اسلامی نشان داد که هیچ مسلمانی چه به لحاظ نظری و چه عملاً، قادر به مبارزه با رژیم اسلامی نیست. ممکن نیست با پرچم و شعارها و نشان ها و سمبل های مشترک و یگانه به ستیز با یکدیگر برخواست.
می باید پرچم خود را در برابر پرچم الله اکبر برافرازیم. می باید سنگر ما در برابر سنگر اسلام گرایان نزد همگان آشکار باشد. سرنوشت ایران به سرانجام یک جنبش ضدمذهبی وابسته است. به « جنبش ملی ارتداد» که با شعار حقوق بشر، سکولاریسم، دموکراسی و آزادی، به مقابلهء آشکار با اسلام خواهی و اسلام گرایی و رژیم شرور اسلامی برخیزد.
به همین خاطر این نگارنده با توجه و عنایتی که به حجم و ژرفای دشمنی و ستیز و مقابله ای که از سوی استعمارگران و سرمایه سالاران و غارتگران بازار اسلامی با نیروهای چپ صورت می گیرد، اما با این حال آیندهء سیاسی و اجتماعی ایران را به شدت متأثر از اید ه ها و آرمان ها و نظریه های نیروهای چپ و سوسیالیست می بیند.
نیروهای چپ و سوسیالیست هیچ ریشه ای در سنت های گندیدهء اسلامی ندارند. هیچگونه وابستگی، علاقه، گرایش و تعلقات پسماندهء اسلامی در اندیشه های ایشان پیدا نیست. این نیروها قادرند پرچم اسلام را از دست استعمارگران برای همیشه بگیرند و بزرگترین مانع پیشرفت و بهروزی جامعه ایران را مرتفع سازند. برای گروه ها و نحله های چپ، ساختن سنگری در برابر رژیم اسلامی و سنگر حزب الله، با همهء سرکوب و خشونتی که حکومت اسلامی به خرج می دهد، اما واقعی تر، ملموس تر و بی پرده و بی ریاتر است. امکان موفقیت آنان نیز بسیار بیشتر و محتمل تر از جبههء ملی و مشروطه خواهان و امثالهم می باشد که یا خود اسیر باورهای پسماندهء اسلامی خویش اند و بنابر این در دام آخوندها تا ابد گرفتار و یا نزد ایشان احترام به اعتقادات و باورهای دینی و مذهبی مردم از احترام و التزام به حقیقت واجب تر شمرده می شود، که در این صورت در برابر یک اقلیتِ جمعیت مؤتلفه ای و حاجی بازاری و مداح و روضه خوان و هیأتی و حسینیه ای و نمازجمعه ای که از فرومایه ترین اقشار جامعه می باشند زانو زده اند.

البته اینکه سرانجام، استعمارگران در پی حمله ای نظامی، کدام گروه و سازمانی را بر ایران حاکم گردانند و چه نظم و نظامی را برای ما در نظر گرفته باشند، تا این زمان قابل پیش بینی نیست!
siamakmehr@yahoo.com




: فهرست 20 نوشتار واپسین

سرنوشت آزاداندیشی در جامعهء توحیدی
«دربارهء اسلام و از جمله«اسلام رحمانی
!سکولاریسم یعنی مرگ بر اسلام
سفر به سرزمین ممنوعه
تحولات جامعه در سال پیش رو
!ما آتش پرستیم
چهارشنبه سوری، خاری در چشم اهریمن
مرگ حکومت اسلام در سالروز تولدش
دربارهء بیانیه های زنجیره ای جناح اصلاحاتچی
میخ های تابوت مرجعیت شیعه
توضیحی دربارهء یک حد شرعی
رستاخیز ایرانیان و دشمنانش
قصاص یا توحش اسلامی
!بازگشت گربه نره
اسلام که تنگ آید --- آخوند به جفنگ آید
درک شرایط مبارزه در قلمرو اهریمن
دربارهء شکنجه و لواط اسلامی
عینکِ سبزِ فریب
سرانجام انقلاب مخملی در قلمرو اهریمن
مافیای روحانیت در نبرد مرگ و زندگی


This page is powered by Blogger. Isn't yours?

     E.mail                     Home
دکتر اسماعیل خویی

اعلامیه جهانی حقوق بشر
کمیته دفاع از حقوق بشر
حزب مشروطه ایران
سکولارهای سبز
مقالات سیاسی
درفش کاویانی
زنده باد انقلاب
سکولاریزم نو
علیه تبعیض
فرهنگشهر
بی خدایان
انجمن آرا
کاوه سرا
سربازان
نیلگون
زندیق
افشا
کافر


آژانس خبری کوروش
اخبار روز
اطلاعات.نت
ایران امروز
پارس دیلی نیوز
ایران پرس نیوز
ایران گلوبال
ایران تریبون
بلاگ نیوز
روشنگری
گزارشگران


نوید اخگر
نادره افشاری
منوچهر جمالی
آرامش دوستدار
امیر سپهر
پری صفاری
میرزاآقا عسگری
بهرام مشیری
اسماعیل نوری علا



Archives