IRAN LAND'S REPORT           گزارش به خاک ایران
سیامک مهر
Tuesday, January 26, 2010

 

دربارهء بیانیه های زنجیره ای جناح اصلاحاتچی

اینروزها و در گرماگرم جنبش آزادیخواهی ِ ملت ایران، اتاق های فکر و کارگاه های باند رفسنجانی و کارگزاران اصلاح طلب و ملی- مذهبی ایشان بصورت زنجیره ای به صدور بیانیه رسمی و غیر رسمی و با امضاء و بی امضاء مشغولند. این بیانیه ها در ظاهر به موضوعات سیاسی و حقوق بشری و مسائل روز می پردازد، اما در باطن خود به دنبال هدف دیگری است.
حدوداً یک سوم از متن چنین نوشته هایی به زبان عربی و شامل آیه و حدیث و روایت و شعارهای اسلامی است. اسلامفروشی و تأکید بر ضدارزش ها و یاوه ها و مهملات اسلامی استخوان بندی این نوشتارهاست. تأکید بر این نکته که گویا مردم ایران به تمامی و دربست مسلمان و شیعه و حسینی و عاشق اباعبدالله هستند و به رغم سی سال مشاهده و تجربه عملی و تحمل پلیدی ها و تباهی ها و نکبت آیین اهریمنی و انسان ستیز اسلام و شیعه، کماکان دل در گرو ائمه و اهل بیت و آیت الله و مرجع و مجتهد دارند و گویا راه نجات خویش از حکومت جبار اسلامی را در خود اسلام جستجو می کنند. گویا آزادی و دموکراسی و حقوق بشر از اصول اولیه آیین اهریمن و فرقهء تشیع بوده است. گویا همهء زشتی ها، غارت ها، جنایت ها، تجاوزها و قتل ها و اعدام ها و سنگسارها هیچ ارتباطی با اسلام و قرآن نداشته و طی این مدت اسلام ناب محمدی و تشیع علوی و حسینی مظلوم و مورد تهمت واقع شده است.

در چند روز اخیر دو بیانیه و نامه با عنوان « نگران ایران هستیم» و « نامه جمعی از روزنامه نگاران به سید حسن نصرالله » در سایت های اینترنتی منتشر شده است که همین خط و ربط را به وضوح دنبال می کند و مثال خوبی از کلیه بیانیه ها و اطلاعیه های باند رفسنجانی است.
در مورد نخست گفته شده است که بیستمین بیانیهء خانواده های زندانیان سیاسی است. این به اصطلاح بیانیه با « بسم رب المظلومین» و شعار« یازینب، یازینب» شروع می شود و به آنان که در خفا ستم می کنند هشدار می دهد که در« بارگاه الهی» باید پاسخگو باشند. خانواده های زندانیان سیاسی در این بیانیه، آنانی که صدای مظلومیت ایشان را نشنیده اند را مصداق بارز « صم بکم عمی فهم لایعقلون» دانسته اند. گفته اند که بیش از 7 ماه « فرزندان امام و انقلاب» را دربند و حصر و در سلول هایی غیرقابل تحمل و محروم از حقوق انسانی به اتهامات واهی نگاه داشتند و خانواده هایشان را سرگردان و پریشان و متحیر و متعجب از این رویه غیرقانونی و غیرحقوقی در« کشوراسلامی و ام القرای مسلمین» رها کردند!
در ادامه آمده است که ما نگران سلامت عزیزان دربند هستیم... و نمی دانیم روح های بزرگ این « دلاوران و قهرمانان راه آزادی و استقلال و جمهوری اسلامی» که « شعار انقلاب اسلامیمان» که به سی و یکمین سالگردش نزدیک می شویم بود، چه میزان آسیب دیده و چه قدر زمان لازم است تا این همه لطمه و صدمه جبران شود و « سرمایه های اجتماعی» باردیگر فزونی گیرد؟
همچنین خانواده های زندانیان سیاسی در این بیانیه گفته اند که « فرزندانشان در عرصه رزم علیه باطل جان در کف گذاشتند و دعوت امام را لبیک گفتند... و بیشتر از آن نگران انقلابی هستند که با « آرمان هایی انسانی و والا شکل گرفت و با حضور یک پارچه ملت و رهبری داعیانه امام (ره) به پیروزی رسد.»
در پایان نیز برای اینکه خواننده گمان نکند نویسندگان بیانیه عنوان نوشتهء خود را فراموش کرده اند، آورده شده است که« ما نگران امروز و فردای ایرانیم» و سپس:« والسلام علی عبادالله الصالحین».

در هیچ قسمت از این بیانیه صحبتی از ایران نشده و اساساً گفته نشده که موضوع جنگ باند خامنه ای و سپاه با مافیای رفسنجانی و اصلاحطلبان که منجر به دستگیری تروریست های سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب مشارکت و کارگزاران و عواملی مانند بهزاد نبوی و تاج زاده و عطریانفر و ابطهی و علیرضا بهشتی و سایر وحوش مسلمان و کفتارهای اسلام گردیده، چه ربطی به ایران و ایرانی دارد؟

در نامه جمعی از روزنامه نگاران به تروریست بین المللی، سید حسن نصرالله نیز آمده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای سید حسن نصرالله
روحانی گرامی!
سید عزیز!
شما می دانید که رهبران و عناصر مرکزی جنبش سبز، همگی از یاران و همراهان امام و از مبارزان در راه انقلاب و از مسئولان عالی رتبه نظام هستند که در تثبیت جمهوری اسلامی اثرگذار بوده اند... مردم مسلمان ایران... از شما که خود را پیرو امام خمینی و پرورش یافته مکتب امام موسی صدر می دانید می پرسیم که چگونه می توانید در برابر این رفتار غیر اسلامی و غیر انسانی سکوت کنید؟ ؟ آیا به حدیث" من اصبح ولم یهتم بامورالمسلمین" اینگونه عمل می شود ؟ آیا تنها بر تن کردن لباس روحانیت، روحانیت شیعه را در طول تاریخ به محل اعتماد و احترام مومنان تبدیل کرده یا دفاع آزادمردانه آنان از حق و حقیقت؟ مطابق آموزه های ائمه معصومین (ع) تکلیف آنان که ردای پیامبر مکرم اسلام را به تن کردند در قبال ظلم ظالم به عده ای مسلمان بی دفاع چیست؟
آیا مردمی که بدون سلاح در روز عاشورا به شیوه مولای خود اباعبدالله... شما که خود یک عالم دینی هستید آیا مجاز می دارید که به نام اسلام به در خواستهای قانونی مردم مسلمان توجه نکرد، حریم خصوصی مومنان معترض را شکست، به منازل، مساجد، مدارس و حسینیه ها یورش برد، خانواده و بیت امام راحل و خانواده شهدای بزرگ انقلاب را هتک حرمت کرد... تا چند ماه پیش شما را پیرو راه ائمه معصوم (ع) و امام راحل می دانستیم. همان امامی که در پیروی از امام علی (ع) که فرمود : "کونوا للظالم خصما وللمظلوم عون "... مگر امام خمینی نمی فرمود:" ما شریک غم همه مظلومان جهان هستیم.".. آیا ارزش ملاحظات سیاسی تا این اندازه است که چشم بر حقیقت دین، یعنی عدالت ببندید!... اگر دست شیعیان لبنان به خون شیعیان ایرانی آلوده نشده که سرافرازانه آن را اعلام کنید...
والسلام علی من یخدم الحق لذات الحق
جمعی از روزنامه نگاران ، نویسندگان ، پژوهشگران و فعالان سیاسی ایران

این بیانیه ها که با ادبیات منحوس و نفرت انگیز اسلامی و قرآنی نگارش یافته، در نگاه اول مطالب پیش پاافتاده ای به نظر می رسند که در این هفت هشت ماههء پس از انتخابات دهم نظیرش را به وفور دیده و خوانده ایم. اما اگر خط پی گرفته شده در این قبیل بیانیه ها و اطلاعیه ها و نامه ها از جمله بیانیه های سران اصلاح طلب مانند موسوی و کروبی را به دقت دنبال کنیم به نکبت وجود اسلامی و نیت ضدایرانی نویسندگان آن به خوبی پی خواهیم برد و خواهیم دید که همین بیانیه های ظاهراً بی ارزش نیز در اتاق فکر باند رفسنجانی تولید می شود. زمانی رفسنجانی در جواب خبرنگاری که از ثروت های هنگفتی که گرد آورده است پرسیده بود، به صراحت گفته بود که این سرمایه ها برای روزی در نظر گرفته شده که اسلام را در خطر ببینیم.
و امروز مافیای رفسنجانی با دست باز ثروت های دزدیده شده از ایرانیان را خرج نجات اسلام می کند. هزینهء و مخارج اصلاح طلبان و دوره گردی های گنجی و کدیور و افشاری و حقیقت جو و مهاجرانی و ده ها اسم دیگر از همین منبع تأمین می شود. هزینهء رسانه های غربی، دانشگاه های اروپایی و آمریکایی که به اصطلاح نواندیشان دینی و اصلاح طلبان ارسالی را توی بوق کرده اند، جایزه هایی که به مناسبت های مختلف به اسلامگرایان و زنان لچک به سر داده می شود نیز از همین منبع فراهم می شود.
در جنگ گرگ ها و در نزاع بر سر تقسیم غنایم بین دو گروه از مجاهدان اسلام و دو جناح از زمامداران حکومت اسلام، مافیای رفسنجانی به کارگزاری ِ اصلاح طلبان و ملی- مذهبی ها و آلت فعل هایی همچون خاتمی و موسوی و کروبی که بسیار سعی می شود به عنوان سران جنبش سبز به ملت ایران اماله شوند، بیشتر از هر موضوع سیاسی اما هدف و منظور و مقصود اصلی خود که نجات اسلام از ضربات خردکنندهء ایرانیان میهن پرست می باشد را با جدیت تعقیب می کنند. دوره گردی ها و سخنرانی ها و بیانیه های مأموران و کارگزاران مافیای رفسنجانی در خارج از کشور نیز دقیقاً همین هدف و منظور و مقصود را پیگیری می کند.
زمانی که شخصی بنام حیدری که گفته می شود از کارکنان سفارت جمهوری اسلامی در نروژ بوده است در مصاحبه های فراوان با بی بی سی و صدای آمریکا در هر جملهء خود یکبار هم تأکید می کند که مردم شیعهء ایران... ما مردم شیعه ... و از این قبیل مزخرفات، و یا آن جا که شیرین عبادی مأمور اتحادیه استعمارگران اروپا دائماً به شیعه بودن خود افتخار می کند... و یا هنگامی که میرحسین موسوی در بیانیه هفدهم خود تأکید می کند که: "ما پیروان اباعبدالله حسین علیه السلام هستیم"... همه و همه تنها از یک نگرانی و از یک حقیقت پرده بر می دارد و آن چیزی نیست به جز رستاخیز ملت ایران که بنا بر آن گذاشته و سر آن دارد که یکبار برای همیشه نظام نکبت الهی را به همراه حاکمیت هزاروچهارصدسالهء اسلام و آخوند و ریشه های فاسد و گندیدهء آیین اهریمن از خاک ایران برکند.
اصلاح طلبان و کارگزاران سیاسی ِ باند رفسنجانی و پدرخوانده های مافیای روحانیت زمانی که نتوانستند جنبش سبز را به بیراههء « راه سبز امید» بکشانند و خیزش خرداد به مانند سرو راست قامت در برابر تمامیت حکومت اسلام، تمام قد ایستاد، به شدت به هراس افتاده اند و در جستجوی راه چاره ای آنهم در آستانه سالگرد یوم الکفتار 22 بهمن به هر دری می زنند تا روزنه ای برای نجات بیابند. اما بی گمان آیت الله ها و پاسداران و سران رژیم اسلامی را از اصولگرا و اصلاح طلب سرانجام از سوراخی که صدام حسین در آن مخفی شده بود بیرون خواهیم کشید و شپش های پشم و ریششان را گندزدایی کرده و محاکمه خواهیم کرد.
siamakmehr@yahoo.com
----------------------------------------------------------------
بیانیه خانواده های زندانیان سیاسی:
http://ilna.eu/10-januari/news.asp?id=44535&sort=PolPrison
نامه جمعی از روزنامه نگاران به سید حسن نصرالله:
http://ilna.eu/10-januari/news.asp?id=44540&sort=Arab




Wednesday, January 13, 2010

 

میخ های تابوت مرجعیت شیعه

اگر خیزش خرداد و جنبش آزادیخواهی ِ ملت ایران را سوای وجه سیاسی ِ بظاهر پررنگ آن، جنبشی عمیقاً اجتماعی و فرهنگی بدانیم، آنگاه خواهیم دید که نوک پیکان تغییرش بر دین زدایی از جامعهء ایران قرار می گیرد: مبارزه با دخالت مذهب در تمامی عرصه های زیست اجتماعی انسان و کوتاه کردن دست دراز و ذاتاً تجاوزگر اسلامگرایان از زندگی و سرنوشت و حقوق و آزادی ها و امید و آیندهء ملت ایران.
مبارزه و کوشش جهت انحلال و یا احیاناً براندازی ِ حتا خشونت بار نظام جمهوری اسلامی که تنها سه دهه از استقرار و تأسیس آن می گذرد، به هیچ وجه از مبارزه و مقابله تاریخی با حاکمیت اسلام و شوریدن بر سلطهء اسلام و آخوندها و آیت الله ها و متولیان اسلام بر جامعهء ایران که بطور سنتی چهارده قرن در تمامی حوزه های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی تداوم داشته است و حتا پس از انقلاب مشروطیت در متن قانون اساسی نیز رسمیت یافت، جدا و گسسته و دگرگونه نیست و نخواهد بود.
جامعهء ایران در حال دگرگونی از جامعه ای اسلامی به جامعه ای مدنی و شهروندی است. به همانطور که ایرانزمین نیز در شرف باززایی و بازیابی ِ هویت سرزمینی ِ خویش در مقام سرزمین آریایی و خواستگاه تمدن ایرانی و فرهنگ ایرانشهری است و در تلاش گسستن از آنچه که بلاد اسلامی و جهان اسلام خوانده می شود.

قیام ملت ایران بر علیه نظام سنگسار اسلامی به جز از سوی اسلام گرایان و حامیان بین المللی ایشان با مقابله و دشمنی و ممانعتی جدی مواجه نیست. باید بدانیم که روحانیون و مراجع شیعه و تاریک اندیشان مسلمان در برابر هر گامی که انسان برمیدارد، دامی از آیه و یاوه و خرافه می گسترند که تا آزادیش را مشروط به حفظ منافع دکان خویش گردانند. دینفرشان اوج هر پرواز فکری را فقط تا سقف کوتاه محرم و نامحرم و حریم و حرام شرعی و تنها در چارچوب تنگ و دگم امر و نهی های الهی می پذیرند. نزد دینمداران و اسلامپرستان، انسان آزاد و فارغ از بندها و رنجیرهای خفت بار اسلامی غیر قابل تحمل است. دینفروشان و اسلام گرایان مخالف فکری دیگران نیستند، بلکه مخالف فکرکردن انسانند. اسلامگرایان مخالف فکری و دگراندیش محسوب نمی شوند که آراء ایشان در ذیل واقعیت و وجود تنوع فکری و رنگارنگی آراء و اندیشه ها در جامهء بشری و همردیف سایر دستگاه های فکری و جهان بینی ها از یک منظر نگریسته شود. به دین باوران و اسلامخواهان اگر از دیدگاه حقیقی و به منزله دشمنان آزادی و اختیار و عاملیت انسان بر سرنوشت خویش بنگریم، منبعد شاهد تکرار انحراف و سرگشتگی و شکست در مبارزات آزادیخواهانه و تاریخی خود نخواهیم بود.
در گیرودار جنبش آزادی خواهی ِ ملت ایران نیز هرگونه همراهی و دخالت مذهبیون و اسلام فروشان و حمایت برخی از پدرخوانده های مافیای روحانیت شیعه، جز با مکر الهی و به هدف کنترل و مهار و منحرف ساختن خیزش براندازانهء حاکمیت اسلام نیست. اسلام خواهان در برابر سقوط قریب الوقوع جمهوری اسلامی اگرچه ناتوانند و ناچار به پذیرش واقعیت، اما در حفظ و حراست از حاکمیت سنتی اسلام و سلطه و سیطرهء بر جامعهء ایران و مشخصاً در برابر رستاخیز ملت ایران به سختی ایستادگی خواهند نمود. واقعیت این است که در باورهای ایرانیان نه فقط اسلام سیاسی که اساساً دین اسلام و ایمان اسلامی در حال فروریزی است و شتاب فزاینده ای هم یافته است. این تحول عمیق فرهنگی بویژه در حوزهء دانایی و آگاهی ملت ایران، همان اتفاق فرخنده ای است که به رستاخیز تعبیر می شود.

پر پیداست که امروز نیز بحث داخلی ِ پدرخوانده های مافیای روحانیت، کماکان حول محور مشروعه و مشروطه دور می زند.
سؤال این است که آیا قادریم و یا ممکن است که به سیاق و روش سه دههء گذشته در قدرت بمانیم و شمشیر اسلام را از رو ببندیم و با اجرای احکام و دستورات و حدود و شریعت نبوی و اعدام و قصاص و سنگسار و شلاق و دست و پا بریدن و چشم درآوردن و تحمیل حجاب و زندان و شکنجه و گلوله ...، آشکارا با آزادی ها و حقوق انسانی بجنگیم و با مصادرهء اموال مردم و غارت سرمایه ها و ثروت های ملی یک جامعه به سنت رسول الله و امیر المؤمنین عمل کنیم... و اگر نه، پس بهتر نیست آب رفته را به جوی بازگردانیم و در حاشیه قدرت بنا به سنت ماضیه تشیع و در مقام نایب امام زمان مؤمنین را بچاپیم و بخوریم و در سایه و سکوت و در قالب نیرویی خفیه، هر فکر زیبا و هر فروزهء نیک و هر وجود ارزشمندی را در معدهء اسلام معدوم کنیم. بنابر این سؤال این است که اگر حکومت مشروعه کنونی بیش از این قابل دوام نیست، پس چگونه و از چه راهی در برابر سکولاریسم که فکر و خواستهء غالب جامعه گشته است مقاومت کنیم و نظام سیاسی ِ آینده و قانون اساسی آن را مانند قانون اساسی ِ 1906 و یا به کمک استعمارگران شبیه قانون اساسی عراق به مذهب رسمی و شروط اسلامی که دکان تاریخی ِ ما را تضمین می کند مشروط بسازیم؟
یکی از اسلامفروشان دوزیست به نام مهدی حائری که هم عبا و عمامه می پوشد و هم کروات می بندد، چندی پیش در مصاحبه با تلویزیون صدای آمریکا معتقد بود که روحانیت نه در حکومت بلکه باید در کنار حکومت قرار بگیرد.
از این منظر اگر بنگریم، وظیفهء روحانیت و مرجعیت در قبال سیستم سیاسی جامعه، نه دخالت و شراکت مستقیم در قدرت به مانند جمهوری اسلامی و ولایت فقیه و نه بصورت رهبانیتِ بریده از سیاست، بلکه وظیفه و رسالت دینی و تاریخی ِ اوست که در زمانه های فترت و برودت اسلام، مانند قارچ به تنهء حکومت بچسبد و در هر گامی که نمایندگان ملت به جهت پیشرفت و آزادی و شادی و رفاه جامعه بر می دارند، اخلال کند و سنگی بزرگ فرارویشان بیاندازد؛ فریاد وااسلاما- وااسلاما هوا کند و هرکجا به حقوق زنان احترام گذاشته شد، همچون جنّی که مویش را آتش زده باشند حاضر شود و بیضهء اسلام را در خطر ببیند؛ از هر مسجد و منبری آیات جنایتبار و زن ستیز قرآن را عربده بکشد؛ چماق امر به معروف و نهی از منکر را دائماً بر سر مرد بکوبد و مردم را به جاسوسی وادارد و دشمن یکدیگر بگرداند؛ با مغزشویی کودکان خردسال در مساجد و حسینیه ها و تکیه ها و هیئت های مذهبی به گلهء وحوش مسلمان بیفزاید؛ در ماه های شعبان و رمضان و محرم و صفر مؤمنان و مقلدان و اجامر و اوباشش را به خیابان ها گسیل دارد تا به بهانهء اجرای مراسم و شعائر مذهبی و تاسوعا و عاشورا و عزاداری، قدرت مافیایی اش را به رخ جامعه بکشاند؛ با تکفیر و صدور فتوای قتل، مریدانش را تحریک کند تا هر آزادیخواه و دگراندیشی را در تاریکی ترور کنند و رعب و ترس اسلامی را بر جامعه مستولی سازند؛ زنان بی حجاب را در معابر انگولک کنند و هر تهمت و افترا و انگ و ناسزایی به آزادیخواهان و روشنگران نسبت دهند...
این واقعیات، هم سنت اسلامی در طول تاریخ بوده است و هم آینده نگری ِ اسلامگرایانی است که نظام ولایت فقیه را بی آینده می بینند. اسلام گرایان هر زمان که قدرت و امکان تأسیس و تشکیل حکومت نداشته باشند به سوراخ های خود خزیده و با چنین شیوه های رذیلانه ای با حکومت طاغوت مبارزه می کنند.
(لازم به توضیح است که از دیدگاه اسلامی فقط و فقط دو نوع حکومت وجود دارد: حکومت اسلام و حکومت طاغوت. به همین دلیل روحانیت شیعه در طول تاریخ تمامی حکومت ها را غاصب می شمرده است. از دیدگاه اسلامی بین دموکراسی و حکومت استبدادی ِ عرفی فرقی نیست. چون هیچکدام اسلامی نیستند پس هردو طاغوتی اند و غاصب. بدین معنی که حق و مقام و حکومت رسول الله و نایب برحقش را در بلاد اسلامی غصب کرده اند.)

نگاه ایرانپرستان و سیمرغیان و فرزندان کوروش به حکومت اسلام و خمینی و خامنه ای و آخوندها و آیت الله ها و کلاً مافیای روحانیت و مجموعهء اسلامفروشان، نگاهی است از ژرفای تاریخ، نگاهی است از آغاز چیرگی اهریمن بر ایرانشهر. ایرانیان و نسل های کنونی، سرآغازه های سه دهه سلطه و سیطرهء آیت الله ها و حجت الاسلام ها بر سرزمین و سرنوشت خود را، در آغاز هجوم ملخوار تازیان و مجاهدین اسلام و صحابهء رسول الله و عمر ابن خطاب و علی ابن ابیطالب و خالدبن ولید و سعد ابی وقاص و سایر وحوش بیابانگرد به ایرانزمین می دانند.
ناگفته پیداست که هر گامی که آزادیخواهان ایران در جهت مقابله با رژیم اسلامی بر می دارند و هر ضربه ای که بر پیکر عفونت زای حکومت اسلام وارد می آورند در عین حال میخی است که بر تابوت مرجعیت و روحانیت شیعه نیز کوبیده می شود. اسلام و مرجعیت شیعه در ایران به مانند فواره ای از فاضلاب که در نهایت توان و پتانسیلش به اوج خود رسیده است، روند سرنگونی اش آغاز گشته و عنقریب با سر به زمین خواهد خورد و متلاشی می گردد. منتها ساده اندیشی است اگر تصور کنیم تا زمانیکه منابع مالی مافیای روحانیت به مثابه شریان هستی و حیات هیولای اسلام کنترل و مسدود و قطع نگردیده، نه از نفوذ، که از اثرگذاری واپسگرایان و تاریک اندیشان بر تحولات جامعه و سنگ اندازی بر مسیرهای تغییر و تجدد چیزی کاسته می گردد. وقتی گورکن و غارنشین و فسیلی بنام آیت الله حجت به هنگام مرگ، بالغ بر 170 میلیارد تومان در حساب بانکی اش موجودی داشته باشد، در نتیجه فقط یک آخوند، فقط یکی از پدرخوانده های مافیای روحانیت، منبع عظیمی جهت بسیج مؤمنان و اراذل و اوباش مسلمان در اختیار دارد که قدرت قابل توجهی به وی می بخشد تا راه های تغییر و تنفس و نوگرایی جامعه را تخریب و منحرف سازد.

حکومت اسلام و مافیای روحانیت، قدرتش را بیشتر از همه نه از حمایت معتقدان و مؤمنان به خویش، که اتفاقاً از احترامی کسب می کند که ناباوران و دگراندیشان و لائیک ها از سر نادانی و ترس و جبن ذاتی و نیز فرصت طلبی و نوکرمنشی نثارش می کنند و موجبات پرشانی و سردرگمی ِ جوانان را فراهم می آورند. از سویی اگر گورگن ها و آیت الله های عقب مانده صرفاً بر توان شخصی و قدرت کلام و ادبیات متحجر و مذهبی خود و متون خاک گرفته و سنگواره ای اسلامی و حدیث و روایت تکیه داشتند، هرگز قادر به نفوذ در اذهان جوانان و مردم این روزگار و عصر مدرن نمی بودند. سوگمندانه جامعه ایران به گونه ای است که آخوندها و مراجع و روحانیون و دشمنان ایران و آزادی، بیشتر از مریدان و مقلدان خود، قواد روشنفکر و تحصیلکرده و بی خرد و بیگانه با فرهنگ ایران به امثال شریعتی و آل احمد به خدمت دارند که امروزه در قالب نواندیشان دینی و با ادبیات مدرن و روش های به ظاهر علمی و آکادمیک، موهومات و یاوه ها و خزعبلات دینی و مذهبی و سفیهانهء اسلامی را در زرورقی چشم نواز به جوانان حقنه می کنند و با ممانعت از آگاهی و روشنگری و بلوغ مردم، روابط و مناسبات مرجع و میمون را در جامعه تداوم می بخشند.
در جریان مرگ آخوند حسینعلی منتظری، اسلامفروشی که قفل دهانش تنها با کلید شریعت زشت محمدی باز و بسته می شد، دیدیم که این دسته از روشنفکران و دانش اندوختگان خردباخته با عزاداری در مرگ وی و مقاله نویسی و شرح مناقب او و در خوش خدمتی نسبت به دستگاه آیت الله ها و مافیای روحانیت، بیگانگی خود را با فرهنگ ایران و ناتوانی خود را از درک مفهوم آزادی آشکار ساختند.
در اینجا مناسب می دانم بخشی از نوشتار روشنگر آقای جواد اسدیان را با عنوان« حنظل سبز موسوی» یادآوری کنم تا معنایی که در این فراز آخر مدنظر نگارنده است روشنتر بیان شود:
« اسلام همچون یک دین بیگانه، بلاهتی اجتماعی ست که با کشتار و تحمیق و خرافه پروری و نهادینه کردن ترس، پیوسته بازتولید می شود. بیان این واقعیت، توهین به مسلمانی نیست. بسا، فرد مسلمانی که از بارزه های انسانی نیز برخوردار باشد، اما این بارزه ها، در سهمی که مسلمان در بازتولید بلاهت دارد، دگرگونی ای ایجاد نمی کند. و تا آن هنگام که روشنفکری ایران، چه به گونه ای سامان یافته در نهادهای سیاسی و چه مستقل، با روشنگری های شفاف و شجاعانه از مدار این بلاهت بیرون نیاید، از سویی، خواسته و ناخواسته از استقرار و تداوم روشنگری در روشنفکری ایران جلوگیری می کند و از سوی دیگر، خود، تبدیل به یکی از مؤثرترین ابزارهای تولید و بازتولید بلاهت، همچون امری اجتماعی می شود.»

امروز و در کارزار آزادیخواهی، ارجمندترین احساس ملت ایران خشم و نفرتی است که سی سال نکبت نظام الهی برانگیخته است و اتفاقاً قدرت همین احساس است که در نهایت چاره ای و درمانی بر زخم و چرک و عفونت و درد مزمن و هزاروچهارصد سالهء اسلام خواهد یافت. ماندگاری و دوام و چیرگی ِ حکومت اسلام بر جامعه ایران به نسبت احترامی بستگی دارد که متوجه مقدسات و معتقدات اسلامی می شود. همانگونه که شعار جمهوری ایرانی و جانم فدای ایران سر دادیم و مسجد لولاگر را آتش زدیم، تصویر خمینی و خامنه ای را پاره کرده و به آتش کشیدیم، حرمت و حریم دروغین عاشورای حسین عرب را شکستیم و به گند کشیدیم، روز شهادت اباعبدالله جشن گرفتیم و زدیم و رقصیدیم، قرآن آتش زدیم و خیمهء حسین در دانشگاه شریف را در آتش سوزاندیم و... پس از این نیز با خشم و نفرت خویش و با آتش اهورایی نقطه نقطه از خاک ایرانشهر را از تمامی آلودگی های اسلام پاک و منزه خواهیم ساخت و تا کوبیدن آخرین میخ بر تابوت اسلام و آخوند از پای نخواهیم نشست.
اسلام، مکتب تجاوز، آیین پلیدی ها و تباهی هاست. اسلام بیماری است، فساد خرد است. تلاش کنیم تا جامعه و میهن و زادگاه خویش را از آلودگی های اسلام پاگیزه گردانیم تا در برابر فرزندان و نوادگان و داوری نسل های آینده از هم اکنون سرافکنده نباشیم.
siamakmehr@yahoo.com
--------------------------------------
پی نویس:
در مطلب فوق، بجای آیت الله بهجت، به اشتباه آیت الله حجت آورده شده که تصحیح می گردد.




: فهرست 20 نوشتار واپسین

سرنوشت آزاداندیشی در جامعهء توحیدی
«دربارهء اسلام و از جمله«اسلام رحمانی
!سکولاریسم یعنی مرگ بر اسلام
سفر به سرزمین ممنوعه
تحولات جامعه در سال پیش رو
!ما آتش پرستیم
چهارشنبه سوری، خاری در چشم اهریمن
مرگ حکومت اسلام در سالروز تولدش
دربارهء بیانیه های زنجیره ای جناح اصلاحاتچی
میخ های تابوت مرجعیت شیعه
توضیحی دربارهء یک حد شرعی
رستاخیز ایرانیان و دشمنانش
قصاص یا توحش اسلامی
!بازگشت گربه نره
اسلام که تنگ آید --- آخوند به جفنگ آید
درک شرایط مبارزه در قلمرو اهریمن
دربارهء شکنجه و لواط اسلامی
عینکِ سبزِ فریب
سرانجام انقلاب مخملی در قلمرو اهریمن
مافیای روحانیت در نبرد مرگ و زندگی


This page is powered by Blogger. Isn't yours?

     E.mail                     Home
دکتر اسماعیل خویی

اعلامیه جهانی حقوق بشر
کمیته دفاع از حقوق بشر
حزب مشروطه ایران
سکولارهای سبز
مقالات سیاسی
درفش کاویانی
زنده باد انقلاب
سکولاریزم نو
علیه تبعیض
فرهنگشهر
بی خدایان
انجمن آرا
کاوه سرا
سربازان
نیلگون
زندیق
افشا
کافر


آژانس خبری کوروش
اخبار روز
اطلاعات.نت
ایران امروز
پارس دیلی نیوز
ایران پرس نیوز
ایران گلوبال
ایران تریبون
بلاگ نیوز
روشنگری
گزارشگران


نوید اخگر
نادره افشاری
منوچهر جمالی
آرامش دوستدار
امیر سپهر
پری صفاری
میرزاآقا عسگری
بهرام مشیری
اسماعیل نوری علا



Archives