ماهیت فاشیستی اسلام و آدرس عوضی سروش
یک زمانی آخوند منتظری می گفت آیات قرآن آفتاب به آفتاب یک تفسیر دارد. یعنی نه تنها به تعداد مسلمانان اسلام ناب محمدی وجود دارد که همین اسلام ها نیز در هر روز بنا به مصالح و منافع دکانداران دین شکل و رنگ دیگری به خود می گیرد و با آرایه ها و پیرایه های جدیدی باید به فروش برسد.
امروزه که بر همگان روشن گردیده که راه درست زندگی و سعادت انسان با علوم بشری و عقلانیت و خرد ورزی نشان داده می شود نه ایمان و اعتقاد به مزخرفات و موهومات مذهبی و تعصب ورزی، اسلام گرایان و آنانکه جز دغدغه دین، ذهن مشغولی دیگری ندارند و بی فیلتر دین حتا هوا هم تنفس نمی کنند سخت نگرانند و به دست و پا افتاده اند. اینان چارچوب روشهای علمی و استدلالهای منطقی و آرای فلسفی و معرفتی گوناگون را برای مرعوب ساختن مردم عادی با بسامد بالا بکار می گیرند ولی در دل و درون آن سفسطه می کنند، دروغ می گویند، تاریخ را تحریف می کنند، حقایق را کتمان می کنند و آنقدر دور می زنند تا به کربلا برسند و به خیال خود نیاز انسان را به اسلام اثبات می کنند. در صورتی که هم از ابتدا و هم به روشنی بیشتر امروز روز، جز کشورهای استعمارگر اروپایی و آخوندهای دکاندار هیچ بنی بشری به این تحفه عرب جاهلی محتاج نیست. به ویژه که ما ایرانیان پیش از آنکه محمد عرب دست چپ و راستش را بشناسد پر مغز ترین و انسانی ترین آیین زمان و گرانسنگ ترین فرهنگ جهان را دارا بوده ایم.
در جایی از کازانتزاکیس نویسنده شهیر یونانی خواندم که همه پیامبران و ادیان در پشت سر خود دشتی از کشته بر جای گذاشته اند.( نقل به مضمون ). در واقع نیز به غیر از نفاق و تفرقه و جنگ و خونریزی و خونخواری و سنگسار و آدمسوزی و نفرت و دشمن خویی و آزادی کشی و بیگانه ستیزی و استحمار و استثمار توده های انسانی، به غیر از پریشانی و پافشاری بر ارزشهای جاهلی و قبیله گرایی و مردسالاری و پدر سالاری و در یک کلام به تعویق انداختن انسانیت انسان و سرکوب انرژی های درونی فرد و تعطیل نمودن خِرَد و خودِ خدای وجود بشر، این همه پیامبر ریز و درشت سامی که ازاین منطقه بین النهرین و خاورمیانه و شمال افریقا مثل مور و ملخ سر برآوردند چه گلی به سینه و چه تاجی بر سر آدمی نهادند؟
انواع اسلامهای ناب محمدی همه از یک جنس، از جنس تجاوزند، از جنس بی حقوقی انسان. منتها با بزکهای جورواجور. اسلام قبایی است برازنده عرب. آنهم عرب های بیابانگرد سده ها پیش نه عرب های امروزی که اندکی با مظاهر تمدن آشنا گردیده اند.
آقای عبدالکریم سروش یکی از تئوری بازهای حرفه ای اسلام است که به تازگی در این مصاحبه از اسلام ناب محمدی خودش دفاع می کند. از اسلام گرایانی چون ایشان هرگز انتظار نمی رود بپذیرند که دین در تمامیتش و اسلام - که الحق تافته جدا بافته ای است در میان سایر ادیان- در ذات و جوهره اش با استقلال و آزادی فردی و با خرد و خدایی انسان تضادی ماهوی و ریشه ای دارد.
ایشان در پایان مصاحبه مطول خود بعد از اینکه همه انواع اسلام ناب محمدی دیگران را رد می کند و نسبت فاشیسم به اسلام ناب محمدی مصباح یزدی و احمدی نژاد می دهد و تازه مأخذ این فاشیسم را نیز با دادن آدرس عوضی، احمد فردید و مریدانش می داند، عاقبت روضه خودش را می خواند :
در ايام حج، به آيين اسلام مي انديشيدم و به موسس آن محمد ابن عبدالله، که رحمت للعالمين بود و اينکه به نام او چه بي رحمي ها و جفاها با خلق مي کنند.
اسلام گرایان چون قائدشان در صدر اسلام هر زمان به قدرت دست یافته اند بی برو برگرد تجاوز آغاز کرده اند و با بروز و ظهور آشکار ماهیت فاشیستی خود، با اختناق و شکنجه و کشتار و ترور مخالفانشان اسلام ناب محمدی را مو به مو به اجرا گذاشته اند و چون طالبان در افغانستان تا قدرتی مافوق آنها نابودشان نکند به هیچ اخلاق انسانی و منطق و استدلال عقلی و بشری وقعی نمی گذارند. و مصادیق این حقیقت فقط بن لادن و ملاعمر و زرقاوی و اشخاصی چون خمینی و خلخالی و لاجوردی و سعید امامی و احمدی نژاد نیستند بلکه هر مسلمانی که دستی به قدرت بیابد بر او واجب است احکام و شرایع را به کون دیگران فرو کند.
هیتلر نیز اگر به جای مسیح، محمد زحمت للعالمین را می داشت و ده بیست فقره از آیات سوره های مدنی چون بقره و نساء و توبه و مائده و ... را در اختیار می گرفت بدون شک نه تنها لازم نبود زحمت نگارش کتاب « نبرد من » را بر خود هموار سازد بلکه هم موفقیت بیشتری در غزوات نصیبش می شد و هم وعده شفاعت امام حسین و بهشت و حور و غلمان را در انبان داشت.
وقاحت و بی شرمی اسلامیون به حدی است که هرگاه در برابر حقایق روشن و استدلال و براهین محکم نکبت و پلشتی اعتقاداتشان در عمل اثبات می شود بلافاصله منکر وجود چنین اسلامی می شوند و اسلام ناب محمدی را چیز دیگری می دانند. هرگاه از آیات روشن و نص صریح نشان بیاوری که زشتی باورهایشان را بر ملا سازد به شأن نزول آیات و تفاسیر خر رنگ کن متوسل می شوند.
اسلام گرایانی نظیر آقای سروش اگر یکبار دیگر به خود زحمت دهند و تاریخ ده ساله بعد از هجرت محمد و آیات قتل و قتال نازل شده در این ایام و واقعیت دهشتناک کشتار یهودیان را مرور فرمایند، آغاز انعقاد نطفه فاشیسم را به خوبی درک خواهند کرد.