IRAN LAND'S REPORT           گزارش به خاک ایران
سیامک مهر
Wednesday, October 17, 2007

 

خطبه هایی پر از کینه

نمازهای جمعه و نمازهای عید فطر و قربان و قدیر و امثالهم در سراسر ایران، همواره وسیله ای بوده و هست که آخوندهای شرور به نام خطبه، تخم نفرت می کارند.
شعار "مرگ- مرگ" جزو اصلی ترین عربده هایی است که نمازگزاران یعنی اراذل حکومتی به همراه خیل گوسفندان اسلام زده، با اشاره امامشان سر می دهند. ساده اندیشی است اگر گمان کنیم که این شعارها تنها متوجه آمریکا و اسرائیل است و از شعارهای توخالی و سیاسی حکومتی است. گرچه گوش های عادت زده بسیاری، زشتی و بی شرمی این شعارها و تأثیر مخرب آن را بر ذهن و روان انسان و پیامد های زیانبار اجتماعی و سیاسی آنرا نشنیده می گیرند.
آخوندهای دشمن خو با پراکندن بذر نفرت و کینه در زمین و زمان، از ایران گورستان وسیعی ساخته اند و خود به مانند بوف کور بر خرابه های آن نشسته و جیغ می کشند. در خطبه ها اسلحه به دست می گیرند و شعار مرگ می دهند و آنوقت انتظار دارند کسی به ماهیت تروریستی و انسان ستیز و خشونت بار اعتقاداتی که به مردم نادان اماله می کنند پی نبرد. البته آخوندها فقط شعار نمی دهند بلکه هر روز در آفتاب و جلوی چشمان حیرت زده مردم جهان چند نفری را بر طناب های دار که در هر شهر و محله ای برپا کرده اند آویزان می کنند. آنها حتا در روز دهم اکتبر- روز جهانی علیه مجازات اعدام- با نشان دادن عمق کینه خود نسبت به پرنسیپ ها و ارزش های مردم متمدن ، دو نفر را در شهر سنندج اعدام کردند. البته در این نوشته قصدم پرداختن به ابعاد گوناگون خشونت ورزی آخوندها نیست.

آخوندها در خطبه های نمازهای جورواجور همیشه بیشتر از هر موضوعی به نگرانی های خود از بابت بی رونق شدن دکان پردرآمد بیضه اسلام می پردازند. این نگرانی ها را همواره با درس اخلاق و دینداری از یکسو و از طرفی با تهدید و توهین نسبت به مخالفان و منتقدان و معترضان خود نشان می دهند، که این بخش اخیر اتفاقاً مبنای قرآنی و نصی و حدیثی و اسلامی محکمی نیز دارد که توضیح آن در حد این مقال کوتاه نیست.

بهتر است برای بیان روشنتر نظر خود به یکی از این خطبه ها اشاره کنم:
آخوند شرور و بی شرم و در عین حال نادان و بی شعوری به نام سید احمد اعلم الهدی در خطبه های نماز عید فطر در مشهد، افرادی را که از برنامه های ماهواره استفاده می کنند ناجوانمرد! و بت پرست خواند. او ماهواره و اینترنت و چت کردن را دشمن اسلام و دین مردم نامید و زهر کشنده ای دانست که والدین به دست خود به فرزندانشان می دهند. او گفت: ادعای دوستي با علي نكنيد چرا كه ديش‌های ماهواره بر پشت بام خانه‌ شما پرچم يزيد است! او گفت: دشمن می خواهد سفره‌ی دين شما را جمع كند... اکنون دشمن در خانه شماست. / پایان نقل قول/*
این سخنان همیشه و همواره با شعار" مرگ- مرگ" نیز همراه است. خشونت از بالا و پایین این گفته ها سرریز می کند.

در این حقیقت که وسایل ارتباطی فراگیر و نوین با انتشار سریع و بی حد و مرز اندیشه ها و اخبار و دسترسی آسان به امکان تبادل افکار، رقیب سرسخت و کشنده ای برای آخوندها و دینفروشان متکلم وحده و جامعه تکصدایی است که در نهایت دکان آخوند را تعطیل خواهد کرد، البته تردیدی نیست. و اگر این دهان های گشاد و پرعربده که در طول چهارده پانزدده قرن سخن و کلام و کلمه را در انحصار خود داشته اند اکنون یقه بدرانند شگفت نخواهد بود. دشمنی آن ها با آگاهی و دانش و فهم و خویش اندیشی و خردورزی و نقد و روشنگری از جنبه های گوهری و ذاتی دین و مذهب و مرام و مسلکی است که تبلیغ می کنند و موفقیت این تبلیغ را نیز با ارعاب و ارهاب و شمشیر و شعار "مرگ- مرگ" پشتیبانی و تضمین می کنند.
از طرفی دیگر، هدف از این سخنان جدای از هر واقعیتی، به قصد کم کردن هزینهء بیشتر حقوقی و معنوی دولت اسلامی در برخورد و جمع آوری آنتن های ماهواره نیز هست. می توان مردم را به جان یکدیگر انداخت تا به نام نهی از منکر، در زندگی خصوصی دیگران دخالت های نفرت انگیز اسلامی به خرج دهند و تکلیف دیش های ماهواره را خودشان روشن کنند. شبیه وقتی که یک ابله مزاحم و بی پرنسیبی همیشه پیدا می شود که به خیال انجام وظیفه دینی در مقابلت بایستد و بگوید: "خواهرم حجابت رو رعایت کن"! که در این هنگام دلت می خواهد همهء اسلام را استفراغ کنی.
ولی این شیخک نمی داند که کانال های ماهواره ای و اینترنت اکنون بر روی گوشی های موبایل نیز دریافتنی است و ظرف یکی دوسال آینده به طوری عمومیت خواهد یافت که خودش نیز نخواهد توانست فرزندانش را از ماهواره و اینترنت منع کند.
آخوندها به خیال خام خود از پایه هایی که بر بنیاد تحمیق مردم بنا کرده اند، یعنی از احساسات مذهبی و یاوه ها و مقدسات دینی ساخته و پرداخته خود، برای مبارزه با موج توفنده و کوبندهء جریان آگاهی و مدرنیسم و پیشرفت و تکنولوژی استفاده می کنند، در صورتی که امروز مردم ما یا اینکه اساساً برای موضوعات مزخرفی چون بت پرستی و قصه های علی و یزید تره هم خرد نمی کنند و یا علی و یزید را دایناسورهایی می دانند که هیچ ربطی به زندگی آن ها ندارد، چه که بخواهد به دست آوردهای افتخارآفرین بشر امروز، به ماهواره و اینترنت مربوط باشد.
اینها سرگرمی ها و سرکاری هایی برای اعضای یک فرقهء مذهبی است که مانند اسب عصاری چشم بسته به دور آخوند می چرخند.
اما واقعیت این است که تا زمانی که بساط و سفره آخوندها بر سر هر کوی و برزنی گسترده باشد، شاهد این قبیل لجن پراکنی ها خواهیم بود و بزرگترین مانع در برابر رشد و تحول و پیشرفت و آزادی خواهی، کماکان در مقابل ما قرار خواهد داشت. با حکومت اسلامی یا بدون آن.

در پایان بی ربط نمیدانم اگر به سخنان به واقع " گُه هر بار" یکی از همین آخوندها در باره علم و دانش توجه کنیم و نسبت اعضای فرقهء مذهبی اسلام را با ماهواره و اینترت و به طور کلی علم و دانش دریابیم:

حضرت امام جعفر صادق فرمود: علم فقط علمی است که رضای خداوند در آن باشد، زیرا هر علمی مایه نجات نیست، و علم نافعی که سبب نجات بشود منحصر به توحید و امامت و علومی است که از حضرت رسول و ائمه اطهار به ما رسیده است، و آنچه نرسیده تفکر در آنها شایسته نیست. از سایر علوم نیز آنچه برای فهمیدن کلام اهل بیت رسالت لازم است مانند زبان عربی و صرف و نحو و منطق باید خوانده شود و غیر آن بی فایده و تضییع عمر و یا احداث شبهه در نفس است که بیشتر موجب کفر و ضلالت می شود. بحارالانوار

* خطبه های نماز عید فطر در مشهد: http://www.iranpressnews.com/source/031045.htm




Monday, October 08, 2007

 

هیپنوتیزم اسلامی

فیلم مستندی از حیات وحش، حیوان کوچک اندام موش مانندی شبیه راسو یا سمور را نشان می داد که در قسمتی از بیشه، سوارخ های متعددی در زمین حفر کرده بود که همگی از طریق تونل هایی به یکدیگر راه داشت. این حیوان گوشت خوار زمانی که طعمه ای - که غالباً هم خرگوش بود - به کمینگاه و شکارگاهش نزدیک می شد، با جدیت و سرعت اعجاب آوری به درون یکی از سوراخ ها می خزید و از سوراخ دیگری بیرون می جهید. او این عمل را به دفعات و با سرعت تمام در همه جهات و از سوراخ های متفرق، گرداگرد خرگوش تکرار می کرد. به طوریکه خرگوش بیچاره در هر لحظه، شکارچی را در موضعی متفاوت مشاهده می کرد.
کم کم خرگوش که باید دائماً به این سو و آنسو سر بچرخاند، دچار سرگیجه می شد و جهات خود را گم می کرد و رفته رفته کاملاً هیپنوتیزم و فلج می شد. آنوقت حیوان شکارچی که حتا نصف جثه طعمه اش را هم نداشت، از نزدیکترین سوراخ بیرون می جهید و گلوی خرگوش را که قدرت تصمیم گیری از او سلب شده بود به دندان می گرفت و خفه اش می کرد.

هدفم از این مقدمه نشان دادن شباهت آخوندهاست با این حیوان گوشت خوار. آخوندها و اسلام فروشان و دینکاران در حکم این حیوان وحشی اند و بیشمار موضوع و مقوله مذهبی در حکم سوراخ هایی است که آخوندها برای شکار طعمه تعبیه کرده اند و هر روز بر حجم و تعداد و گستردگی آن می افزایند.

از خواندن قرآن با چهارده روایت و قرائت و عربده مؤذن و مکبر و واق واق مداح و مولودی خوان بگیر تا زوزه های روضه خوان ها در هر مکان و مناسبت ابلهانه.
یوم الله ها و گردش و تکرار گیج کننده ولادت ها و وفات ها در ماه های قمری که در یک روز حتا چند وفات و ولادت اختر تابناک با هم قرین می شود و مؤمنین آب - روغن قاطی می کنند و عید و عزا و اشک و لبخند همزمان، چهرهء دیوانه گان را بدان ها می بخشد.

سرت را به هرسو بچرخانی، آخوندی در حال عرعر است. از صدها و صدها منبر و مسجد و حسینه و تکیه و نماز جمعه و جماعت و روضه های خانگی و مجالس دعاهای جورواجور چون دعای کمیل و دعای ندبه و جوشن کبیر و صغیر و مجالس دعاهای نوظهوری که کمتر کسی تا پیش از انقلاب اسلامی حتا اسمی از آنها شنیده بود، مثل دعای سمات و دعای حمزه ثمالی... عربده آخوند مغزی را نشانه گرفته است.
به هنگام زیارت نامه خوانی و دورهء قرآن و سفرهء ابولفضل و حتا در مجالس عزاداری شخصی و مراسم کفن و دفن و سوم و هفتم و ختم و چهلم و سالگرد، همواره و در همه جا، آخوندی که انگار مویش را آتش زده باشند حی و حاضر است. در هر موضع و مکان و مراسمی آخوندی به کمین انسان نشسته است.
ماه شعبان و رمضان و محرم و صفر به طور سنتی ملک طلق آخوند است و دستگاه عربدهء آخوند با تمام ظرفیت فعال است و فرصت سرخاراندن به کسی نمی دهد. در این چند ماه که با پانزده شعبان و بیست و یکم رمضان و تاسوعا و عاشورا و بیست و هشتم صفر، اسلام فروشی و کسب و کار بی شرمانه آخوند به اوج رونق خود می رسد، زندگی بر دگراندیشان و آگاهان و خردورزان و خرافه ستیزان و غم خواران این ملک و ملت تیره و تار می گردد و به جز انزوا و عزلت گزینی و خانه نشینی چاره ای نمی بینند.
صدها و صدها هیأت مذهبی، ساخته و پرداخته در کارگاه مکر آخوند، چون هیأت عزاداران حسینی، هیأت دیوانگان حسین! هیأت مذهبی محبان اهل بیت، هیأت مذهبی عاشقان رقیه و سکینه و ده ها مزخرف دیگر، در طی یکسال قمری به هر مناسبتی که آنرا نیز آخوند از آستینش هزار هزار بیرون می ریزد، نظیر شبهای قدر و احیا و... بساط واق واق اسلام برقرار می کنند و به مغز شویی جماعت نادان می پردازند. در این میان ماه رمضان از ویژگی ِ متفاوتی برخوردار است.
ماه رمضان مظهر و همچنین اوج تجاوز اسلام فروشان به حقوق انسانی مردم آزاداندیش است. اگر رمضان مبارک است برای آخوندها و دین فروشان است که در این ماه در هر کوی و برزنی مجالس روضه خوانی برپاست و سفرهء افطاری گسترده است و سبیل آخوندها چرب است و این ماه نکبت است برای ما که خانه نشینیم و گریزان از تجاوز مسلمین به حتا طبیعی ترین رفتار آدمی یعنی خوردن و آشامیدن که با شلاق و تازیانه تهدید می شویم. در این ماه با گستاخی تمام رستورانها و غذاخوریها را در سطح کشور تعطیل می کنند و غذاخوردن را که مثل تنفس هوا امری حیاتی برای انسان است تظاهر می دانند و برماست که جهالت ها و خرافه های انباشته در ذهن مؤمنین را با ترک زندگی ِ طبیعی خود محترم بشماریم. اما همین مؤمنین به خود اجازه می دهند که نیمه های شب که زمان خواب و استراحت است با کوفتن به در و زنگ خانهء همسایه ها و با بلندگوهای مساجد و افزودن صدای رادیو، زوزه های متوحش اسلامی خود را به گوش دیگران برسانند. آیا در ماه رمضان تاکنون مسلمانی را یافته اید که در برخورد با شما نپرسد که روزه اید یا نه؟ و شما زبانتان را بیرون آورده باشید و نشان دهید تا ثابت شود که روزه گرفته اید؟ آیا تا به حال متوجه شده اید که در ماه های غیر از رمضان نیز افراد به گونه ای شرطی شده به هنگام خوردن و نوشیدن در کوچه و خیابان ناخودآگاه دچار دلهره و هراس می شوند؟
به راستی که ماه رمضان ، ماه آخوند، ماه دروغ و ریا، ماه بیکاری و بیکارگی و مزاحمت مؤمنین است.

آخوند حیله گر علاوه بر هرآنچه تاکنون یعنی تا پیش از نظام نکبت الهی برای ما شناخته شده بود، همین روزها و در پیش چشم ما و با وقاحتی وصف ناپذیر، مناسبت و مراسم مذهبی تولید می کند و تودهء ابلهِ اسلام زده را سرکار می گذارد. اصلاً هیچ یک از بزگسالان ما تاکنون چیزی به نام نیمه شب شرعی، دههء شعبانیه، اعتکاف رمضانیه، چاه جمکران ( آنهم شبیه توالت های عمومی دارای دو چاه زنانه و مردانه) به گوشش نخورده بود. کمتر کسی می دانست که در کشور سوریه زیارتگاهی به نام زینب وجود دارد. که در حقیقت جمهوری اسلامی از هر پاره سنگی بر گوری زیارتگاهی می سازد.
آخوندها کالای جهل و نادانی را با گارانتی و خدمات پس از فروش عرضه می کنند. به عنوان مثال کاروان ها و تورهای زیارتی که سازمان حج و اوقاف متولی آن است، در هر سفر بدون استثناء آخوندی را به همراه زائران رهسپار می کند که مبادا مشتریانش در میانه راه از خرید متاع جهل و پس ماندگی منصرف شوند و یا آنکه بخشی از آداب و سنن نادانی را فراموش کرده باشند و نیاز به یادآوری و تعمیر و مرمت داشته باشد.

تولید امامزاده یکی از موفق ترین بخش های کارنامهء فعالیت های جمهوری اسلامی است. هشت هزار امامزاده و بقعه و بارگاه حاصل سی سال خرافه افکنی و تحمیق و فریب مردم است. امروز حتا دورترین ده کوره ای بی امامزاده نیست. بسیاری کسان هنوز در قید حیاتند و می توانند شهادت بدهند که هرگز در مکانی از شهر و ده و روستای آنان که جمهوری اسلامی از طریق سازمان تبلیغات و سازمان اوقاف و حج و زیارت و سازمان های ریز و درشت قارچی ِ اسلامی امامزاده و زیارتگاه ساخته است، هیچ گونه سابقه ای تاریخی مبنی بر مدفن فرد شناخته شده ای وجود نداشته است. کجاست زنده یاد غلامحسین ساعدی که ببیند بر زمینه هایی که او در داستان هایش توصیف می کرد و چه خوب هشدار می داد، این جماعت دینخو و جاهل و آخوندزده در هزاره سوم و زمانی که اگر نه مستقیم، که حداقل از صدها طریق و کانال رسانه ای، رشد و پیشرفت و دانش و رفاه ملل متمدن را در هر لحظه ای به چشم می بیند، اما دوای هر دردش را نه در خرد و دانش و فهم و تلاش و همت خویش، که در دخیل بستن و درآویختن به سنگی و گوری و مُرده ای جستجو می کند.

نکته جالب اینکه در مشهد برای امام رضا ( ثامن الاجنه یا همان مومیایی 8 ) دو ضریح و دوعدد سنگ قبر در دو طبقه قرار داده اند. به این صورت که جُهال یک مُرده را در دو مکان زیارت می کنند! یعنی زیر و بالایش را لیس می زنند.

آخوندها علاوه بر سوراخ ها و دام های سنتی، با رسیدن به قدرت و غصب و سرقت تمامی هست و نیست یک ملت و در اختیار گرفتن سیستم آموزشی ایران، دام و دکان مکرشان را در مدارس و دانشگاه ها نیز گسترش دادند و با تهیه مواد درسی اسلامی نظیر درس "بینش و معارف" و "دین و زندگی" و یا مراسمی چون جشن تکلیف، مغزشویی را حتا از دوره دبستان به طور وسیعی شروع کردند.
آخوندها با چنگ انداختن بر تمامی رسانه های جمعی و انحصاری ساختن رسانه ها، از بام تا شام از صدها کانال رادیویی و تلویزیونی و ماهواره ای و هزاران روزنامه و مجله و کتاب و نوار و سی دی، با وقاحتی نبوی، با ترهات و یاوه های سخیف مذهبی ذهن و روان مردم را بمباران که نه، گُه باران می کنند.
اسلام فروشان و دینکاران علاوه بر آخوند که با تابلو و عیان و آشکار دکانداری می کند، گروه بسیاری دیگر را نیز شامل می شود که هر یک به نوبه خود سوراخ هایی برای فریب مردم تعبیه کرده اند که دقیقاً به دلیل بی تابلو بودن، به سهولت جمعی را به دام خود می اندازند. تحت عنوان نویسنده و شاعر و هنرمند و فیلسوف! و نظریه پرداز، همان سموم دکان آخوند را در قالبی دیگر به خورد ملت می دهند و ذهن و ضمیر انسان ها را پریشان می کنند.
عوام الشعراها و شاعران درباری چون علی معلم، احمد عزیزی، سهیل محمودی، موسوی گرمارودی، حمید سبزواری و ده ها نام دیگر و شبه روشنفکرانی از قبیله شترگاوپلنگان ملی- مذهبی، همچون سحابی های پدر و پسر و همپالگی هایشان در نهضت آزادی و جنبش مسلمانان مبارز. و یا شیادان و شارلاتان های اسلام فروشی از جمله عبدالکریم سروش و مصطفی ملکیان و همه وارثان شریعتی ( آن به اصطلاح روشنفکری که بیماری اسلامش عود کرده بود و گروه عظیمی از جوانان را به ویروس اسلام آلوده ساخت.) همسو با آخوند در گمراه ساختن و از خود بی خود کردن و آشفته و علیل و افلیج ساختن اذهان و خرد مردمان نقش عمده ای دارند.

هجمه و تجاوز دکانداران به تمامی زاویه های زندگی عمومی و خصوصی و گوشه و کنار پیدا و پنهان جامعه، هرگونه قدرت تصمیم گیری و اختیار و ارادهء آزاد را از مردم سلب کرده و فرصت و مجال اندیشهء آزاد و خویش اندیشی و لحظه ای فارغ زیستن از عرعر و عربده آخوند، به آرزویی در دور دست تبدیل گشته است.
در برابر این حجم عظیم و باورنکردنی تبلیغ آموزه های مذهبی، اما اسلام فروشان کمترین مخالفتی را تحمل نمی کنند و کوچکترین انتقادی را با زندان و شکنجه و با فتوای قتل پاسخ می دهند. زیرا که اسلام علی رغم ادعای پایورانش، دینی تبلیغی نیست، بلکه دین شمشیری است. دین تهدیدی است. دین اماله و تحمیل و تنقیه است.

بی هیچ تعارفی و بی هیچ ادا و پُز روشنفکری و لیبرال منشی و بی هیچ شف شف و اما و اگری باید دهان آخوند را بست. به دشمن آزادی نباید آزادی داد. به هر قیمت و به هر قدرتی باید و باید دهان آخوند را بست.
باید با سرنگون ساختن جمهوری اسلامی در تمامیتش به ویژه کودکانمان را از شر اسلامفروشان محفوظ بداریم. باید دام ها و تله هایی که آخوند بر سر راه فرزندانمان پهن کرده، از هم بگسلیم. باید تا فرصت باقیست از تبدیل فرزندانمان به انسان های درجه دو و عقب مانده و واپسگرا جلوگیری کنیم. باید تا فرصت باقیست از تبدیل فرزندانمان به موجوداتی ازخودبیگانه و منگل و گیج با ذهنی علیل و با باورهایی احمقانه ممانعت کنیم.
این مهم تنها با روشنگری ساخته نیست. باید با قدرت و به طور فیزیکی دهان آخوند را بست. باید دکان اسلامفروشان و دینکاران را تخته کرد. باید غول هراس انگیز چراغ جادو را که خودمان رهایش ساخته ایم به بند بکشیم. به هر طریقی و به هر قیمتی و به یاری هر کسی.
siamakmehr@yahoo.com




Tuesday, October 02, 2007

 

گوزان گوز
( شعر با نمکی از وبلاگ یزید به مناسبت این ایام )

گوز ِ گوزان ، گوز
شال و عمّامه به تن پيچيد
سوی مسجد شد روان ـ آن گندجای ، آگنده از گند ِ دهان ِ مؤمنين
آنك !
باز خود ، اينك !
بشنو امّا زان دلير ِ شير كير ِ عرصه ی ناوردهای ِ هول
كوه ِ كوهان ، كوه
مرد ِ مردان ، مرد
اژدها كش ؛ رستم ِ دستان :
ابن ِ ملجم !
ايستاده گوشه ای پوشيده و باريك
با يكی تيغی كه چون گوهر درخشد در شب ِ تاريك !
...
گوز در محراب شد
تكبير گفت : الله ...
اللهُ اكبر !
ابن ِ ملجم
پوزخندی زد
تيغ بالا برد
« يا علی » گفت و فرود آورد .
گوز شد صد پاره و
از هم فرو پاشيد
« زرت ُ ربّ الكعبه » ای گفت و
به خود شاشيد !
□□
بس فرشته آمد از اعلای ِ علّيِّين
زی زمين ، آن شب
كوفه آن شب گوز باران بود .
گوز اندر گوز
گريه شان تا آسمان می رفت
تا خدا
تا عرش
تا فراخ ِ دورناك ِ گوزدان می رفت !

صد فرشته ، گوز را آن شب
شستشو كردند
ها كردند ؛ هو كردند
بهر ِ تلقين كيری اندر گوشهای او
فرو كردند
هی درآوردند ،
باز تو كردند
خايه هايش را اطو كردند
كون ِ پاره پوره ی او را
رفو كردند
...
گفت راوی : اشقيا ليكن ،
آن شب از ته خنده های بی وضو كردند !!!

يزيدم !
رمضان يك هزار و چارصد و خلاص !




: فهرست 20 نوشتار واپسین

سرنوشت آزاداندیشی در جامعهء توحیدی
«دربارهء اسلام و از جمله«اسلام رحمانی
!سکولاریسم یعنی مرگ بر اسلام
سفر به سرزمین ممنوعه
تحولات جامعه در سال پیش رو
!ما آتش پرستیم
چهارشنبه سوری، خاری در چشم اهریمن
مرگ حکومت اسلام در سالروز تولدش
دربارهء بیانیه های زنجیره ای جناح اصلاحاتچی
میخ های تابوت مرجعیت شیعه
توضیحی دربارهء یک حد شرعی
رستاخیز ایرانیان و دشمنانش
قصاص یا توحش اسلامی
!بازگشت گربه نره
اسلام که تنگ آید --- آخوند به جفنگ آید
درک شرایط مبارزه در قلمرو اهریمن
دربارهء شکنجه و لواط اسلامی
عینکِ سبزِ فریب
سرانجام انقلاب مخملی در قلمرو اهریمن
مافیای روحانیت در نبرد مرگ و زندگی


This page is powered by Blogger. Isn't yours?

     E.mail                     Home
دکتر اسماعیل خویی

اعلامیه جهانی حقوق بشر
کمیته دفاع از حقوق بشر
حزب مشروطه ایران
سکولارهای سبز
مقالات سیاسی
درفش کاویانی
زنده باد انقلاب
سکولاریزم نو
علیه تبعیض
فرهنگشهر
بی خدایان
انجمن آرا
کاوه سرا
سربازان
نیلگون
زندیق
افشا
کافر


آژانس خبری کوروش
اخبار روز
اطلاعات.نت
ایران امروز
پارس دیلی نیوز
ایران پرس نیوز
ایران گلوبال
ایران تریبون
بلاگ نیوز
روشنگری
گزارشگران


نوید اخگر
نادره افشاری
منوچهر جمالی
آرامش دوستدار
امیر سپهر
پری صفاری
میرزاآقا عسگری
بهرام مشیری
اسماعیل نوری علا



Archives