سرنوشت تكان دهنده دختر جوانى كه در آستانه اعدام است.
ليلا در 9 سالگى مادر شد و 100 ضربه شلاق خورد، در 12سالگي به عنوان صيغه واگذار شد، در 14 سالگي دوباره 100 ضربه شلاق خود و در زايشگاه دوقلو زاييد و.. اكنون به خاطر تن فروشى پاى چوبه اعدام يك بسته پفك و چند شكلات كاكائويي آرزوى اوست.
روشنگرى : گزارش زير، روايت يك "عاطفه" ديگر است همان كه در نكا به دارش آويختند و خريداران او و متجاوزان به جسم او بودند كه چنين كردند. وقتى "عاطفه" را اعدام كردند و موج اعتراض جهانى برخاست، دستگاه قضايى جمهورى اسلامى در واكنش به فشارهاى بين المللى و اعتراض مجامع حقوق بشر ادعا كرد كه مى خواهد اعدام كودكان را متوقف كند و بعد كه موج اعتراضات فرو كشيد نه تنها همه ادعاها مسكوت ماند كه به نام "حساسيت هاى شرعى" حتى با برگزارى تجمع اعتراضى نهادهاى غيردولتى مدافع حقوق كودكان و زنان كه برنده جايزه صلح نيز از جمله فراخوان دهندگان آن بود مخالفت كردند و اجازه ندادند تجمعى در اعتراض به اعدام كودكان شكل بگيرد، به جاى آن طرح "كنترل اجتماعى" را مطرح كردند كه يكى از محورهاى اصلى آن گسترش سركوب دختران و زنان است. و جمهورى اسلامى كه پاسدار ننگين ترين اشكال مردسالارى است همواره چنين عمل كرده است: هر وقت دمش را لاى تله ديده است و زير موج اعتراض وجدان هاى بيدار در داخل و خارج از كشور قرار گرفته است، وعده و وعيد داده است، طرح هاى اصلاحى به ميان كشيده است و فرصت خريده است و افكار عمومى فريفته است و تا سروصداها را خوابانده است چند "عاطفه" را بى سر و صدا و با بى عاطفه گى اعدام كرده است. اين رژيم گرگ صفت هر وقت كه راز جنايتى وجدان زخم خورده ملتى اسير و فقير را سخت به درد آورده است به جلو گريخته است و در مقام مدعى درآمده است و وعده رسيدگى و عدالت داده است و بعد كه افكار عمومى در هزارتوى رنج هاى بى پايان زندگى فلاكت بار روزانه در جهنم اين نظام وحشى و مردسالار هزار پاره شد و در خود فرو نشست تازيانه ها را بر پيكرهاى نحيف كودكان و جوانان قربانى فقر و ستم فرود آورده است و اين روايتى است كه تا اين حكومت هست هرگز تمامى نداشته و هرگز تمامى نخواهد داشت. سرنوشت "عاطفه" و "ليلا" و عاطفه ها و ليلاها در نظام جمهورى اسلامى هرگز به پايان نخواهند رسيد، اگر اين رنج ها و ستم ها تنها به تك خروش هاى تنها و منزوى بيانجامد و اگر در پس هر فرياد در همين زمين شوره زار استبداد و زير همين تازيانه هاى شلاق اين حكومت، جوانه تشكلى و نهادى تازه برنرويد كه نه تنها نجات ليلا كه نجات نسل ليلا را از چنگال اهريمنى ملايان وجهه همت كند. اى كاش جز اين راه ميان برى بود؛ اى كاش معجونى بود كه مى شد نوشيد و يك شبه نسل ليلا را از زجركش شدن زير چنگال مردان اهريمن صفتى كه اى بسا همين فردا در پاى طناب اعدام او شيهه مستانه بركشند، نجات دهد، اى كاش تنها سخن و كلام و بيان صدهزار باره ى نخواستن اين حكومت از سوى نخبه گان ناراضى و معترض و منتقد مى توانست معجزه كند و نقطه پايانى بر دردهاى نسل ليلا نهند، اما راز ماندگارى حكومت اعدام و شكنجه، بى سنگرى و بى سرپناهى مردمان اعماق است و براى پايان دادن به پرپر احتضار اين نسل هيچ راهى جز ساختن اين سنگرها وجود ندارد.