هشدار
امروز که اراده جهانی به رهبری ایالات متحده آمریکا همسو با آرزوی مردم رنج کشیده وبه ستوه آمده ایران بر سرنگونی حکومت اسلامی قرار گرفته و حمله قریب الوقوع آمریکا امر مسلّم و مسجّلی به نظر می رسد؛ ضروری است مبارزان و اندیشمندان وفرهیختگان ایرانی به نکته ای اساسی کمال توجه را داشته باشند:
هم در افغانستان و هم در عراق، اسلام را به عنوان مذهب رسمی توی پاچه این ملتها کردند. دین، مذهب وهر گونه آیین ومراسم و مناسک مذهبی وجهل و جادو و خرافه، و همه آن خزعبلاتی که در ذهن و مغز مسلمانان بیمار و پیروان سایر ادیان است هیچگونه ارتباطی به مدیریت جامعه به ویژه مدیریت سیاسی کشور نداشته وبی ربط ترین موضوعات به زندگی اجتماعی است.
لذا از هم اکنون برای استقرار نظامی صد در صد سکولار، لازم است با هوشیاری و با استفاده از تجربه افغانستان و عراق از دخالت و نفوذ مذهبیون به ظاهر دموکرات وحتی مذهبیون به باطن مخالف اسلام سیاسی در تصمیم گیری ها ممانعت کرد.
اگر در قانون اساسی 1906 اسلام به عنوان مذهب رسمی و نظارت روحانیون بر مصوبات قید نگردیده بود ( هرچند در عمل اجرا نشد. ) و فکر ابلهانه رسمیت خرافات و رسمیت دکان آخوند از جامعه زدوده شده بود به یقین امروز از زندگی و سرنوشت روشنتر و زیباتری برخوردار بودیم.
آنچه در ذهن و مخیله مؤمنین و مذهبی هاست، بهتر است در همان جا بماند و تظاهر آن در جامعه و زندگی اجتماعی تجاوز به حقوق دیگران است. اگر در پیش نویس قانون اساسی دوره نوین زندگی ایرانیان، بخواهد نامی از اسلام ودین ومذهب، مغایر با محتوای اعلامیه جهانی حقوق بشر و مغایر با اصل اساسی سکولاریسم و اصل جدایی و بی ربط بودن دین به زندگی اجتماعی برده شود، از همان ابتدا بی اعتباری و بی ارزش بودن چنین قانونی از درون خودش ریشه خواهد گرفت و بدون تردید در غیاب سکولاریسم واقعی و در غیاب جامعه ای عاری از خرافه و جهالت مذهبی، در همراهی با دنیای نو و همگامی با قافله تمدن و تکنولوژی مثل خرِ لنگ در گِل می مانیم.