در جامعهء لیبرال این حق مردم است كه مرتكب منكر شوند. مجید محمدی
در چارچوب ادیان سازمان یافته، چه دین اسلام و چه ادیان مسیحیت و یهود، آزادی و دمكراسی تا آنجا خوبند كه به پیشبرد اهداف اهل این ادیان كمك كنند و هرگاه لوازم دمكراسی و آزادی به مخدوش شدن یكی از باورها یا احكام یا منافع رهبران و اهل این ادیان منجر شوند دمكراسی و آزادی شیطانی خواهند شد. آزادی تا آنجا خوب است كه ”ما “ (اهل ادیان) بتوانیم ایده هایمان را ترویج و تبلیغ كنیم ولی اگر ”دیگران“ بخواهند از این امر ”سوء“ استفاده (تعبیری كه اهل ادیان از استفاده از حق آزادی توسط همگان دارند) كنند باید به زور و به قهر آنها را محدود كرد و این محدودیت را عین آزادی و دمكراسی می شمارند. به همین دلیل است كه به تعبیر رهبران جمهوری اسلامی، این نظام دمكراتیك ترین و آزاد ترین رژیم سیاسی در جهان است در حالی كه در سالهای اخیر بزرگترین زندان روزنامه نگاران بوده است. اهل ادیان سازمان یافته و نهادینه (به تعبیری دیگر غیر شخصی) همواره به آزادی و دمكراسی با سوء ظن نگریسته اند و همواره تلاش كرده اند آنها را افسار زنند و اگر مجبور شده اند اسماً و در ادبیات جاری آنها را بپذیرند تلاش كرده اند حداقل آنها را داشته باشند. علی رغم وجود برخی نگاههای خوش بینانه به فطرت انسانی در برخی قرائات غیر محبوب از دین، اهل ادیان همواره امكان این امر را كه انسانها از آزادی خویش بخوبی و در جهت درست (از نگاه اهل ادیان) استفاده كنند ناچیز قلمداد كرده اند. همهء دینداران وابسته به ادیان نهادینه، به همراه فاشیستها و كمونیستها، با زبان بی زبانی این جملهء جوزف دو مایستر فرانسوی را تكرار كرده اند كه ” انسان برای آزادی بیش از اندازه شریر است“. یك جامعهء لیبرال كه آزادی را فضیلت ابتدایی و عالی خویش بر می شمرد، از این جهت، كاملا در نقطهء مقابل جامعهء دینی ( به هر قرائت آن ) قرار می گیرد.
در یك جامعهء لیبرال آزادی و دمكراسی بر فراز همهء فضایل دیگر قرار می گیرند و هر جا دیگر فضایل با آزادی و دمكراسی جور در نیایند قید می خورند اما در جوامع دینی (با هر قرائت) همواره این آزادی و دمكراسی بوده اند كه قید خورده و از معنی تهی شده اند. لقلقه زبان دینداران در ادیان نهادینه، همانند فاشیستها و كمونیستها این جمله است كه ” آنها دارند از آزادی شان سوء استفاده می كنند“. اگر آزادی و دمكراسی فضایل برتر و ابتدایی باشند سوء استفاده از آنها معنی ندارد؛ افراد در چارچوب قانون (قانونی كه توسط نمایندگان انتخابی مردم به تصویب رسیده باشد و نه نمایندگان رهبری و شورای نگهبان) تا هرجا كه بخواهند می توان از آزادی خویش بهره ببرند و این بهره گیری حد و مرزی ندارد غیر از قانون.
در چارچوب ادیان نهادینه گناه و منكر خصوصی معنا دارد در حالی كه در جامعهء لیبرال این حق مردم است كه مرتكب منكر شوند اگر به حقوق قانونی دیگر افراد (و نه سلیقه های برادران بسیج یا روحانی محل) خدشه ای وارد نشود. گناه در چارچوب جامعهء دینی به جرم تبدیل می شود در حالی كه در جامعهء لیبرال این حق مردم است كه گناه كنند همچنانكه این حق آنهاست كه گناه نكنند (با هر تعبیری كه از گناه داشته باشند)... ادامه