IRAN LAND'S REPORT           گزارش به خاک ایران
سیامک مهر
Monday, July 26, 2004

 

فقط این کلاغ

می خواهند باور کنم
آن قدر گند یده ام
که حتا
لاشخور هم
از حوالی من نمی گذرد
و سلامت هستی
در گرو نیستی من است

به همین دلیل
امروز
کمی از آرزوها، رویاها و عشق به تو را
در جعبه ای جا دادم
و برایت پست کردم

لطفاً
همین که به دستت رسید زنگ بزن
چون
برادرم سنگ برداشته
و همین امروز و فردا
تنم را
به گودالی می اندازد
که فقط
این کلاغ جای آن را می داند.

مسعود احمدی ( مجلهً فرهنگ وتوسعه – مرداد 77 )
 

یاد آوری

بر پای منبرآخوند ها بی وضو گوزمدهید که علمای سلف جایز ندانسته اند.
آخوند زادگان را به هر وسیله که هست بگایید تا حج اکبر کرده باشید.
تخم به حرام اندازید تا فرزندان شما فقیه و آخوند باشند.
دختر آخوند در نکاح میآورید تا ناگاه خرکره نزاید.
دختر فقیهان وآخوندها را مخواهید واگر بی اختیار پیوندی با آن جماعت اتفاق افتاد عروس را به کونسو برید تا گوهر بد بکار نیاورد و فرزندان گدا و سالوس و مزور و پدر و مادر آزار از ایشان در وجود نیاید
.

عبید زاکانی




Sunday, July 25, 2004

 

سر گشاد سرنا

نهایت ساده اندیشی است اگر گمان کنیم که با کار سیاسی صرف می توان با نظام جمهوری اسلامی مبارزه کرد. اساساً چنین مبارزه ای ذیل مفهوم سیاست قرار نمی گیرد. مبارزه سیاسی در چارچوب یک رژیم دموکراتیک با فاکتورهای شناخته شده ی مردم سالار و قانون گرا معنی می یابد. شاید بگوییم در صورت وجود چنین رژیم دموکراتی دیگر چه نیازی به مبارزه است؟ اتفاقاً اگر مبارزه، سیاسی باشد، یعنی هدف کسب قدرت برای اجرای روش های مطلوب مورد نظر باشد، آنوقت با وجود چنین فضایی تازه وارد گود سیاست می شویم تا مبارزه کنیم.
جمهوری اسلامی نظامی است ایدئولوژیک که در بنیاد هایش ضد قانون، دشمن آزادی و بی اعتقاد به اختیار و انتخاب انسان است. این حقیقت ویژگی تمامی نظام های ایدئولوژیک است. بر خلاف این نظر که آخوندها از اسلام ایدئولوژی ساخته اند تا به این وسیله حکومت کنند، اسلام در ذاتش و از روز نخست با شرع و مجموعهء باید و نبایدهایش و دخالت در پنهان ترین گوشه های زندگی انسان حکومتش را آغاز کرده است. این بیست و چند سال فقط تلنگری بود تا دریابیم چه هیولایی به مدت چهارده قرن بر جسم و جان و روان ما حکومت می کرده است.
از طرفی سیاست نیز همچون سایر نهادهای جامعه ما از ابتدای حکومت آخوندها در واقعیت تعطیل بوده است. نهاد آموزش و دانشگاه، نهادهای اقتصادی، نهادهای نظامی و انتظامی و قضا... در این حوزه ها ما تنها با شکل و قالبی تهی از معنا و محتوا مواجهیم. کدام علم در دانشگاه های اسلامی، در دانشگاه های دکتر جاسبی ِ جمعیت موتلفه تولید شده است؟ ما اگر امروز بخواهیم سُم آخوندها را نعل کنیم، ناچاریم قالب نعلش را از خارج وارد کنیم. درحوزه اقتصاد یک ورشکسته تمام عیاریم. جمهوری اسلامی خودش اساس ناامنی است، وجودش توهین به قانون و قانون گرایی است. در این حوزه ها که گاو پیشانی سفید است...

پس” چه بایدکرد” چه می شود؟ باید کافر بود. باید آزاد بود. باید ابتدا انسانیت از کف رفته را بازیافت. این همه میسر نیست مگر با کار فرهنگی. ما زورمان به آخوند نمی رسد که مثلاً اسلحه بدست بگیریم و در دام همان روشهایی گرفتار شویم که آخوند علیه انسان بکار می برد. ما باید دریابیم که با معتقد بودن به اراجیفی که آخوند از بالای منبر به ما حقنه کرده است نمی توان با آخوند مبارزه کرد. نمی توان از همان خدایی کمک خواست که آخوند به ما معرفی کرده و خود نماینده تام الاختیار اوست. روزی در قزوین پسر بچه ای از دست بچه بازی می گریخته است تا عاقبت در کوچه ای بن بست گرفتار می شود؛ فریاد می زند: "کمک کمک" قزوینی می گوید :"ببین پسر جان این جا اگر کسی به کمک بیاید، به کمک من می آید نه به کمک تو!(با پوزش از هم میهنان قزوینی). مسلمان های به ستوه آمده از ستم حکومت اسلامی نمی دانند از کجا ضربه می خورند. از همان خدای آخوند ، از همان امام زمان آخوند. ما زورمان به آخوند نمی رسد، حالا گیرم به کمک آمریکا جمهوری اسلامی ساقط شود، مگر در افغانستان و عراق چه شد؟ اسلام به عنوان مذهب رسمی در قوانین هر دو کشور آمده است. یعنی آخوند همچنان مسلط بر این ملت هاست. اصلاً قانونی که در آن از دین نام می برد، اساس خودش زیر سوال است. جفنگ و موهوم پرستی و اراجیف سخیف مذهبی که دلمشغولی سفیهان است هیچ ارتباطی به تنظیمات روابط انسانی در یک جامعه مدرن ندارد.
مبارزه سیاسی با جمهوری اسلامی یاوه ای بیش نیست. شاید بتواند دستمایه فریبکاری بچه شغال های اصلاح طلب و دوم خردادی باشد. و یا سرگرمی آخوندهای بی عمامهء نهضت آزادی. آن پیرمردی که از او با عنوان چریک پیر سیاسی یاد می کردند و در وسایلش هنگام سفر به فرانسه برای تحصیل آفتابه همراه داشت دیدیم که چون مسلمان بود به دام آخوندها افتاد. این ها ساده لوحانی هستند که معتقدند آخوند خوب و بد هم دارد. بهترین آخوندی که می شناسید مگر همان حسین عرب نبود که برای احیای دکان جدش شمشیر می کشید؟ مگر او و برادرانش نبودند که با حمله به ایران از کشته پشته ها ساختند؟
تا زمانی که مسلمانی نمی توانی با آخوند مبارزه کنی. هر قدر هم سیاست مدار و سیاست باز و سیاسی کار باشی. تا مسلمانی و یا کافری ولی کفرت را با افتخار و شجاعانه آشکار نمی کنی و با اهریمن اسلام به مقابله فرهنگی و اجتماعی با هدف پایه گذاری جامعه ای غیردینی بر نمی خیزی، تا زمانی که همهء مقدساتی که وسایل تحمیق عمومی، وسایل تثبیت جهل و ابزار حکومت آخوند است، بگونه ای ریشه ای مورد نقد و انتقاد قرار ندهی، نمی توانی به امید آزادی، حقوق بشر، به امید جامعه مدنی و حکومت سکولار بنشینی. مبارزهء سیاسی ِ مسلمان با حکومت اسلامی دمیدن در سر گشاد سرناست. تا مسلمانی، حکومت اسلامی آش کشک خالته.




Thursday, July 15, 2004

 

سگ ها و شغال ها

از دوم خرداد هفتاد و شش به این سو، رویداد های جامعه در همهء حوزه هایش به گونه ای بود که توهم اصلاح جمهوری اسلامی را از ذهن ها برای همیشه زدود. و نه تنها این، که روشن ساخت طی این سال ها سگ های هار محافظه کار و شغال های حقیر اصلاح طلب دست در دست یکدیگر فقط و فقط به حفظ دکان اسلام اندیشیده و عمل کرده اند.
از آن سو، اروپای قرن نوزدهمی گدا صفت و دلال منش و دودوزه باز به کمک اسلام برخاسته و از به هم پاشیدن ام القرای جهل و نادانی اسلام به وحشت افتاده است. با تئوری نسبیت گرایی فرهنگی توجیهش می کنند، جایزه نوبل می دهند، دائماً با رهبران جمهوری اسلامی معامله می کنند، لاس می زنند...
اما این همه کور خوانده اند. ما ایرانیان بیشترین ستم را از اسلام دیده ایم و میان تمامی ملت های مسلمان دارای بیشترین استعداد برای بی ارزش کردن مقدسات و اوحام الهی(این اوحام جمع وحی است!) هستیم.
ایران از انقلاب مشروطه تا نهضت نفت و تا انقلاب 57، از شرق آسیا تا غرب آفریقا را تحت تاثیر قرار داده است. اما این بار اتفاق بزرگتر و فراگیرتری روی خواهد داد. باور های موهوم الهی به یک باره فرو خواهد ریخت، مسلمان ازقفس دروغ اسلام رها شده به بلوغ خواهد رسید. آخوند که همچون کرم روده به هستی مان چسبیده است دفع خواهد شد و همین ما سیفون را برایش خواهیم کشید.
این اتفاق مرگ آخرین بقایای دنیای کهن است. دنیایی که آخوند برای حفظش با بشر به جنگ برخواسته است.




 

بلاهت ملی

ما ایرانیها با ورزش ماراتن از ابتدا قهر کرده ایم. در مسابقات دو ماراتن شرکت نمی کنیم چرا؟ چون غرور ملی ما را قلقلک می دهد. چون یاد آور شکست یکی از پادشاهان عهد بوق ماست که در یکی از ماجراجویی ها و کشور گشاییهایش ناکام مانده است.
قرنها بعد از این تاریخ عرب های بیابان گرد به سرزمین ما هجوم می آورند، ازخونمان آسیاب می چرخانند، غارتمان می کنند، به زن و فرزند ما تجاوز می کنند، کتاب هامان رامی سوزانند، چپه سوار خرمان می کنند، جزیه می گیرند و... و تا همین امروز جوان هامان را روی مین تکه پاره می کنند، به دار می آویزند، سنگسارمان می کنند، بر سر هر کوچه بر تن انسان تازیانه می زنند، دختران و خواهران مان را برای فاحشگی به عرب ها می فروشند و چهارده قرن است که قیف گذاشته اند در مقعدمان و از بام تا شام آیه و حدیث داخلش می ریزند.
آنوقت ما دین دشمن را آیین خود قرار داده ایم و شغال های عرب راکه مظهر پلیدی و شقاوت و فساد بوده اند مقدس می دانیم و می پرستیم. آنهم زمانی که قداست توهمی بیش نیست.
کجاست آن غرور ملی؟




 

تحقیر الکترونیکی

بختک جمهوری اسلامی پس از گذشت بیست وپنج سال ازآغاز نکبتش هم چنان به مردم فریبی مشغول است. با اینکه سالها از پایان جنگ اباطیل سپری شده و قحطی هم نیامده، اما آخوند همچنان به توزیع کوپن جیره بندی سرگرم است. آخوند دیوسیرت حالا به نام یارانه مردم را تحقیر می کند. کوپن یک دوره را به ازای هر نفر ده هزار تومان می خرند. اگر نخواهی بفروشی باید مثل گدا راه بیفتی به دنبال چس مثقال پنیر و روغن و برنج تایلندی که در اصل خوراک دام و طیور است.
آخوند فریب کار تازه گی به فکر کوپن الکترونیکی و هوشمند افتاده است . انگار می خواهد تا ظهور امام زمانش کوپن توزیع کند. آخوند شغال روی دریایی از ثروت و سرمایه چنبره زده، از شصت اسکله بی نام و نشان به قاچاق مشغول است و بیمارگونه از تحقیر و توهین مردم لذت میبرد.




 

یادآوری

پرچم ایران که بود او را سه رنگ
هرسه رنگش را زهم وا کرده اند
رنگ سرخش بهر شاه کربلا
رنگ سبزش شال ملا کرده اند
ازسفیدش ساختند عمامه ها
بر سر بس ناکسان تا کرده اند
چوب او را هم بدون وازلین
مقعد مستضعفان جا کرده اند!




 

سرآغاز

ما ایرانیان در غوغای پنجاه و هفت، از دست شاهی که معتقد بودیم مستبد و خودکامه است افسارمان را بازگرفتیم؛ ولی همزمان و در کمال بی خردی سپردیم به دست الله، آن هم توسط دلالهای فاسد و دزد و دژخیمش. در مثلث استوار و پر معنی ِ خدا- شاه- میهن، خدایش را که از قرن ها پیش نابخردانه با الله تاخت زده بودیم و یا الله بر ما تاخته بود و خودش را تحمیل کرده بود( فرقی نمی کند، نتیجه یکی بود). اما زمانی که شاه را به تبعید فرستادیم و آن مثلث از هم گسیخت، آنوقت میهن یعنی در حقیقت ملت، تنهای تنها شد و کاسهء چکنم چکنم بدست گرفت. او مانده بود و الله. هیچ حائلی هم میان این دو نبود. میهن شده بود شبیه قفسی که در آن یکنفر با گرگ همخانه بود. درماندگی و بیچارگی فرد در چنین وضعیتی به حدی است که آرزو می کند ای کاش سقف این خانه بر سرش خراب شود شاید که نجات یابد. در نبرد خدا- شاه- میهن، در هر صورت این میهن( ملت) بود که سرش بطور جدی کلاه رفت.

اما ملت خیلی زود از سرگیجه بیرون آمد و تصمیم گرفت تکلیفش را با این خدا هم روشن کند. ما در سراسر تاریخ دراز دامن این سرزمین میان سلطان و حاکمی مستبد از یک طرف و وکلای الله از سوی دیگر، مثل توپ تیپا خورده ایم. در چنینی شرایطی که به طول و قدمت تاریخ ما دوام آورده است، ما همواره در به در به دنبال یکجور ناجی گشته ایم که یا دارای وهم کیانی بوده باشد و یا مستقیماً به موهوم متصل باشد. ما هیچ گاه صاحب اختیار و انتخاب نبودیم. خودمان را باور نکردیم و کماکان در ساحت اسطوره و امرقدسی بسر برده ایم.
از شاه که گذشتیم، اما برای گام نهادن به ساحت انسان مدرن باید خدا به معنی مرجع و زمامدار را هم دست به سر کنیم. برای رسیدن به خودمان، برای رسیدن به بلوغ هیچ راه دیگری وجود ندارد. باید زمین سفت و سخت زیر پای خود را باور کنیم و به جای پرسه زدن در آسمان ها، توی آزمایشگاه به دنبال حقیقت بگردیم. امروز حقیقت روشن دانش بشری، هدف زندگی را که همانا ساختن و پیشرفت و رفاه و شادیست بر ما آشکار ساخته است. دیگر فریب نمایندگان جورواجور خدا را نخواهیم خورد. خاتمهء قصهء خدا، بطریق اولی تخته کردن در دکان آخوند هم هست.




: فهرست 20 نوشتار واپسین

سرنوشت آزاداندیشی در جامعهء توحیدی
«دربارهء اسلام و از جمله«اسلام رحمانی
!سکولاریسم یعنی مرگ بر اسلام
سفر به سرزمین ممنوعه
تحولات جامعه در سال پیش رو
!ما آتش پرستیم
چهارشنبه سوری، خاری در چشم اهریمن
مرگ حکومت اسلام در سالروز تولدش
دربارهء بیانیه های زنجیره ای جناح اصلاحاتچی
میخ های تابوت مرجعیت شیعه
توضیحی دربارهء یک حد شرعی
رستاخیز ایرانیان و دشمنانش
قصاص یا توحش اسلامی
!بازگشت گربه نره
اسلام که تنگ آید --- آخوند به جفنگ آید
درک شرایط مبارزه در قلمرو اهریمن
دربارهء شکنجه و لواط اسلامی
عینکِ سبزِ فریب
سرانجام انقلاب مخملی در قلمرو اهریمن
مافیای روحانیت در نبرد مرگ و زندگی


This page is powered by Blogger. Isn't yours?

     E.mail                     Home
دکتر اسماعیل خویی

اعلامیه جهانی حقوق بشر
کمیته دفاع از حقوق بشر
حزب مشروطه ایران
سکولارهای سبز
مقالات سیاسی
درفش کاویانی
زنده باد انقلاب
سکولاریزم نو
علیه تبعیض
فرهنگشهر
بی خدایان
انجمن آرا
کاوه سرا
سربازان
نیلگون
زندیق
افشا
کافر


آژانس خبری کوروش
اخبار روز
اطلاعات.نت
ایران امروز
پارس دیلی نیوز
ایران پرس نیوز
ایران گلوبال
ایران تریبون
بلاگ نیوز
روشنگری
گزارشگران


نوید اخگر
نادره افشاری
منوچهر جمالی
آرامش دوستدار
امیر سپهر
پری صفاری
میرزاآقا عسگری
بهرام مشیری
اسماعیل نوری علا



Archives